"جادوگر ها افرادی بود که از نیروی تاریک استفاده میکردند و به عنوان افرادی شناخته شده بودند که اهداف شیطانی و پلید در سر دارد. افراد به دلایل مختلف به نیروی تاریک رو میاوردند، اما تمام آنها موفق به استفاده از این نیرو نبودند ،و برخی در راه استفاده از این نیرو از بین میرفتند. رتبه های جادوگران از ضعیف ترین به قدرتمند ترین به این شکل بود :فساد ،خرابی ، ویرانی ،تباهی و در راس همه ی این ها جادوگران عالی رتبه بودند .
زمانی که یک انسان به سمت نیروی تاریک میرود ، در واقع دارد با شیطان یک قرار داد میبندد، قرار دادی که میگوید جسم و روحم برای تو ، در عوضش به من نیرو و زندگی جادوانه اعطا کن .این رسم از هزاران سال پیش وجود داشته و انسان ها خودشان رو به شیطان تقدیم میکردند .
به غیر از انسان ، ارواح هم به خدمت شیطان در می آمدند و با او قرار داد می بستند ، شیطان به آنها یک شانس دوباره برای زندگی میداد ولی آنها همچنان نمیتوانستند در بین انسان های معمولی زندگی کنند چون بسته به نیروی معنوی شان میتوانستند یک بدن برای خود انتخاب کنند ، برخی بدن واقعی شان رو انتخاب میکردند و برخی دیگر بدنی برای خود میساختند ، که این کار نیاز به نیروی معنوی بسیاری داشت . اگر روحی بدن خودش رو انتخاب میکرد اون بدن به مرور زمان پوسیده میشد و از بین میرفت و روح نیاز به یک بدن جدید داشت .
جادوگرانی که دارای رتبه ی ویرانی و تباهی بودند میتوانستند تغییر شکل بدند اما همچنان پوست رنگ پریده ، چشم هایی کاملا مشکی و نداشتن یکسری جزئیات ریز مانند خطوط روی دست ، اثر انگشت و نبودن ظرافت برای مو هایشان جزوی از مشکلات آنها بود. با این حال عالی رتبه ها همچین مشکلاتی نداشتند و آنها نه تنها میتوانستند که در عین بی خیالی میان مردم قدم بزنند بلکه میتوانند در میان پادشاهان زودیاک نیز به آزادی رفت و آمد کنند اما چیزی برای نگرانی وجود نداشت زیرا تا کنون بیشتر از ۳ عالی رتبه وجود نداشته است . اما هر کدام از آنها به تنهایی توانایی نابودی چندین میلیون انسان رو دارد :شیطان سفید ، بد بختی عظیم و معجزه ی تاریک
میلیون ها جادوگر وجود داشت و بیشتر آنها نیاز به سر پنهانی داشتند ، و آن سر پناه امپراطوری جادوگران بود،که طبق گفته ی افسانه ها در سرزمین های مرکزی قرار دارد، و آن زیر نظر عالی رتبه ،شیطان سفید بود .
شیطان سفید یکی از سه عالی رتبه بود که این نام رو برای خودش انتخاب کرده بود و از امپراطوری جادوگران حفاظت میکرد و همین باعث میشد که هیچ کس جرئت نزدیک شدن به این شهر بزرگ رو نداشته باشد . بر خلاف اسمش به گفته ی افسانه ها همیشه لباس هایی سیاه میپوشید و یکی از مهم ترین ویژگی هایش پروانه های نقره ای بود . این پروانه ها با وجود اینکه به شدت شگفت انگیز بودند اما ترس خیلی از فنا ناپذیر ها بودند. افسانه های خیلی زیادی درباره ی این پروانه ها وجود دارد که هر کدام از دیگری غیر قابل باور تر است …"
YOU ARE READING
rulers of the earth
Fantasyامپراطوران زمین کاپل ها :ییجان،لری برش هایی از داستان: ■-برای اونهایی که می اندیشند،هیچ چیز مقدس نیست... □-اما ،ترسناک ترین کلمه ی دنیاست...دیوانه وار عاشقش بود،اما... ■-حقیقت این بود که هرچقدر که تونستیم کسی روخوشحال کنیم همون قدر تنها موندیم... ...
