برایم یک ستاره بچین

188 65 62
                                    

-ما دوست پسر همیم و بکهیون هم اینو میدونه، پس جای نگرانی دیگه ای نیست.

کیونگسو صدای هوم مانندی از دهنش در آورد و چهار زانو روی تخت نشست.کای موبایلش رو جلوی چشم های کیونگ باز کرد ،انگشت هاش داخل گالری این سمت و اون سمت میرفتن و به نظر دنبال آلبوم خاصی میگشت و بالاخره پیداش هم کرد.

-نگاش کن ، این عکس رو اون عکاس معروف برام فرستاد و گفت قراره با مصاحبهم داخل مجله ی گردشگری نشنال جئوگرافیک چاپ بشه.

کیونگسو با افتخار لبخند زد و گوشی رو تقریبا از دست کای قاپید اما جونگین محکم به قاب موبایل چسبیده و به جای اون لب هاش رو جلو آورده بود ، کیونگسو چشم هاش رو داخل حدقه چرخوند ولی در اخر هم تسلیم شد و بوسه ی محکمی از لب های پسر بلندتر گرفت که بیشتر شبیه گاز پر حرص یه بچه گربه ی گرسنه بود .

این کاری با قلب بیچاره ی کای میکرد که دلش میخواست همین آدم روی تخت رو به عنوان خوشمزه ترین غذایِ بهترینِ سرآشپزِ دنیا معرفی کنه.

-گرسنه ای ،میخوای یه چیزی برات درست کنم؟

کیونگسو مثل یه دوست پسر نمونه سرش رو به موافقت تکون داد و جونگین رو که تمام روز داخل آشپزخونه بود دوباره به همونجا فرستاد .

در تمام این مراحل حواسش بود صفحه ی گوشی خاموش نشه تا قفلش برگرده و بلافاصله بعد از اینکه مرد بلندتر صدایی از داخل آشپزخونه تولید کرد ، انگشت های کیونگسو هم مشغول گشتن داخل لیست پیامک های اون شدن.

هیچ اثری از پیامک مشکوکی نبود اما یادش مونده بود که اون بار به نظر رفتاری کای عجیب میرسید ، دلش نمیخواست به دوست پسرش شک داشته باشه اما متاسفانه داشت!

 اون هیچ وقت با این ایده که عشق آدم رو احمق میکنه موافق نبود چون همیشه فکر میکرد یه نفر خودش انتخاب میکنه چشم هاشُ روی خطاهای طرف مقابل ببنده بنابراین کیونگسو از اون دسته معشوقه هایی نبود که چشم بسته به خاطر طرف مقابل داخل آتیش میپرید در عوض پسری بود که محکم به دست های طرف میچسبید و اگه عشقش رو محاصره میکردن و تنها راه نجاتش پریدن از صخره بود قطعا تنهاش نمیگذاشت اما این فقط در صورتِ وجودِ تنها یک راه  ، ممکن بود نه عجولانه ترین تصمیم !

حالا که با هزار بدبختی رابطه ی بکهیون و کای جوش خورده بود حاضر نبود به هیچ قیمتی دوباره به خطر بیفته و برای این حتی داشت به حریم شخصی دوست پسرش هم وارد میشد .

البته از لحاظ فنی اون پسر قد بلند مال خودش بود پس در واقع حریم شخصی اون ، حریم شخصی خودش هم میشد ، یعنی اون اصلا در حال انجام هیچ کار غیر اخلاقی نبود و تازه خود جونگین موبایلش رو به کیونگسو داده بود وگرنه اون اگه قصد خبیثانه ای داشت از قبل میتونست به راحتی هکش کنه

𝑴𝒊𝒏𝒆 𝒐𝒇 𝒘𝒆𝒂𝒍𝒕𝒉Where stories live. Discover now