تهیونگ شوکه و متعجب با لب های نیمه باز و چشم های درشت شدهاش به کوک خیره شده بود.
-ت...تو چطوری...
جونگ کوک خنده تمسخر آمیزی سر داد و بیشتر سمت تهیونگ خم شد.
-قیافت خیلی دیدنی شده بیبی...
بعد از تموم شدن جملهش با چنگ زدنِ بازوی تهیونگ، اونو سمت تخت برد.
پسر کوتاه تر همچنان گیج به کوک خیره شده بود.
وقتی به خودش اومد که کوک روش خیمه زده بود و با اون چشم های وحشی و پوزخندش بهش خیره شده بود.
-ری اکشن های احمقانهت باعث میشن بیشتر دلم بخواد باهات بازی کنم!
-کوک...
با نشستن دست کوک روی گردنش، با ترس و تعجب به پسر بلند تر خیره شد.
-فکر کردی کی هستی که اینطوری صدام میکنی؟!
بهم بگو چه حسی داره.جملاتش رو با حرص بیان میکرد.
تهیونگ هردو دستش رو روی دست کوک که روی گردنش بود و به گردنش فشارِ سطحیای وارد میکرد گذاشت و نالید:
-و...ولمکن...کوک دوباره خندید و پرسید:
-گفتم بگو چه حسی داره. شنیدن حرف های شوکه کننده و خفه شدن... چه حسی داره؟
این دقیقا حسیه که من داشتم کیم تهیونگ! وقتی اون حرفا رو بهم میزدی و تحقیرم میکردی!تهیونگ سرش رو بالاتر کشید و سعی کرد کمی نفس بکشه.
فشاری که کوک به گلوش وارد میکرد اونقدرا هم زیاد نبود. انگار که کوک نمیخواست بهش آسیب بزنه...
اما تهیونگ زیادی شوکه شده و ترسیده بود.
-چطوره یکم باهم خوش بگذرونیم ته ته کوچولو! هوم؟؟ بیا نشون بدیم کی یه باتم کوچولوعه!__________
شرط آپ نمیزارم... چون پارت خیلی کوتاه بود.
YOU ARE READING
You Can Be My Daddy [Kookv]
Romance[Completed] تهیونگ به هیچوجه خبر نداره که جئون جونگکوک، همون هم کلاسیِ دوران دبیرستانش درحالحاضر اصلا اون پسرِ خنگ، قدکوتاه، زشت و لاغر نیست! [°•AU•°] •کــاپـل اصـلـی: کوکوی •کـاپـل فـرعـی: هوپمین، چانبک •ژانـر: رمنس، اسمات، سکس کم، کمدی. •...