اینکه اینجا باشه کاملا به خواست و انتخاب خودش بود.
اما حالا مضطرب و مردد بود. نمیتونست با اونها روبهرو بشه.
فقط برای دیدن تهیونگ به اینجا اومده بود. نمیخواست دوباره مستقیم بره دمِ در خونهاش. غرورش این اجازه رو بهش نمیداد.
و بهجاش غرورِ لعنتیش به چی راضی شده بود؟
به اینکه توی جشن همکلاسیهای دوران دبیرستانش شرکت کنه!شنیده بود تهیونگ اونجا حضور داره پس بعد از کلی کلنجار رفتن با خودش، الان اینجا حضور داشت و با چشمهاش دنبال تهیونگ میگشت.
چند دقیقهای بود که از پیدا کردن اون پسر ناامید شده بود و توی فکرِ رفتن بود که چندنفر بهش نزدیک شدن.
-هی سکسیبوی... خودت رو معرفی نمیکنی؟ همهی دخترای اینجا کنجکاون بفهمن تو کدوم یکی از همکلاسیهامون هستی!
جونگکوک که از بازیِ شروع شدهی اونها خوشحال بود، پوزخندی زد و سمتِ دختر موبلوندی که این حرف رو زده بود برگشت.
-کنجکاون؟ دلیلش چیه؟
- اومممم...
دختر بیشتر بهش نزدیک شد و با بازیکردن با موهاش ادامه داد:
-تتوهای سکسیت... عضلههای فاکیت و استایلِ جذابت! و قطعا کلی چیز دیگه رو هم جا انداختم اوپا!جونگکوک تکخندِ تمسخرآمیزی زد و بعد از اینکه دختر رو کمی از خودش دور کرد لب زد:
-جئون جونگکوک!با صدای بلند اعلام کرد و بعد از اون با لذت به واکنشهاشون دقت کرد.
بیشتر از نصفِ افرادی که شناخته بودنش، درحال سرفه کردن بودن.
بعضیهاشون پنیک کرده بودن و مثل اینکه یخزده باشن، بهش خیره شده بودن.
و افراد دیگهای هم بودن که اصلا بهیاد نمیاوردن جئون جونگکوک کی هست.اما این بین چشمش به تهیونگی خورد که سعی میکرد نگاهاش رو ازش بدزده و خودش رو مخفی کنه.
-اوه هی! جئونِ عزیزم! زیادی تغیر کردی! من به اندازه اینا شوکه نشدم چون دورادور آمارت رو داشتم. میدونی؟ شنیدم کمکم مدیریت شرکتهای پدرت قراره به تو سپرده بشه... خوشحالم. میدونی؟
مینهو با چاپلوسی گفت و بعد چشمش به تهیونگ خورد.
-هیییییی! کیم تهیونگ هم که اینجاست! بیا اینجا پسر!به سرعت سمتش رفت و بعد از کشیدنِ بازوش اون رو به جونگکوک نزدیک کرد.
-جونگکوک این رو یادته؟
امیدوار به جونگکوک خیره شد و بعد از اینکه دید انگار قرار نیست اون واکنشی نشون بده، به پسر ریزجثهی کنارش نگاه کرد:
- چرا انقدر عوض شدی کیم؟؟تهیونگ خواست حرفی بزنه اما با حس دستهای مینهو که ناگهان به شکمش و پهلوهاش چنگ زدن، ترسیده و شوکه سعی کرد عقب بره اما انگار مینهو هنوز هم مثل گذشته زورش زیاد بود.
![](https://img.wattpad.com/cover/319684526-288-k973758.jpg)
YOU ARE READING
You Can Be My Daddy [Kookv]
Romance[Completed] تهیونگ به هیچوجه خبر نداره که جئون جونگکوک، همون هم کلاسیِ دوران دبیرستانش درحالحاضر اصلا اون پسرِ خنگ، قدکوتاه، زشت و لاغر نیست! [°•AU•°] •کــاپـل اصـلـی: کوکوی •کـاپـل فـرعـی: هوپمین، چانبک •ژانـر: رمنس، اسمات، سکس کم، کمدی. •...