Last Part (2/2)

6.7K 993 234
                                    

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

- داری توی گوشیت چیکار می‌کنی که نمی‌خوای من ببینم؟

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


- داری توی گوشیت چیکار می‌کنی که نمی‌خوای من ببینم؟

جونگ‌کوک بالاخره سکوت رو شکست و به‌حرف اومد.

- ها...ها؟

- طوری گوشیت رو کج کردی که انگار داری یه‌کار مهم می‌کنی که نمی‌خوای من متوجه‌اش بشم.

- اوه... نه نه! کاری نمی‌کنم!

تهیونگ سریع گوشیش رو توی جیبش گذاشت و به تلویزیون خیره شد.
جونگ‌کوک اما با اخم گوشی خودش رو از جیبش خارج کرد و با دیدن اون همه نوتیف از توئیتر، تعجب کرد.
توئیترش رو باز کرد و با دیدن اون حجم از توئیت‌های به‌درد‌بخور که پسر کوچیک‌تر پستشون کرده بود، پوزخندی زد.
خب... حالا می‌دونست باید چیکار کنه.

سمت پسر خم شد و بینیش رو بین موهای آبی رنگش کشید.

- از چه شامپو‌ای استفاده می کنی؟

تهیونگ که رسما از این‌کارِ جونگ‌کوک پنیک کرده بود، بعد از چند ثانیه کلنجاررفتن با خودش، به‌حرف اومد:

 You Can Be My Daddy [Kookv]Where stories live. Discover now