Part 10; Anime Date

128 29 7
                                    


از ثانیه‌ای که آهنگ توی گوش‌هاش پخش شده بود، رقص رو بادقت انجام می‌داد و زمانی که به رپش رسید، با وجود نفس تندش، نفسش رو کنترل کرد و آهنگ رو با موفقیت خوند. تقریباً به اواخر اجرای نفس‌گیرشون رسیده بودن که جیسونگ به‌خاطر احساس ضعف توی دست و پاش، از پس سخت‌ترین حرکتی که طی رقص باید انجام می‌داد برنیومد و زمین افتاد.

پاهاش طوری ضعیف شده بودن که انگار توانایی بلند شدن و دوباره انجام دادن رقص رو نداشت. نمی‌تونست برای چند ثانیه حرکت کنه و سرش گیج می‌رفت، اما... باید سریع جمعش می‌کرد.

متوجه نگاه‌های چان، مینهو و بقیهٔ اعضا شد اما بعد از چند ثانیه سریع بلند شد و سعی کرد ادامهٔ اجرا رو انجام بده؛ با وجود این‌که ذهنش به‌خاطر ضعف چند ثانیه پیشش بهم ریخته بود و اجرای زنده‌شون رو تقریباً خراب کرده بود. حتی اگر خراب می‌کردن، باید ادامه می‌دادن و تظاهر می‌کردن چیزی نشده اما جیسونگ چندین ثانیه بی‌حرکت مونده بود.

فقط سی ثانیه از اجراشون مونده بود و جیسونگ احساس مرگ داشت. مشخص بود که حرکات بعد از اون رو با بی‌حالی و بی‌انرژی بودن انجام می‌داد. به‌خاطر کم‌اشتهایی این چند روزش ضعیف شده بود و فکر نمی‌کرد اون‌قدر روش تأثیر بذاره که اجرا رو خراب کنه.

وقتی بالاخره استیج به پایان رسید و به سمت بک‌استیج رفتن، بلافاصله روی صندلی نشست و بقیه با نگرانی به سمتش رفتن.

"حالت خوبه؟"

چان اولین نفری بود که با نگرانی سراغ حال پسر رو گرفت. پسر کوچیک‌تر سرش رو تکون داد و پلک‌هاش رو به‌خاطر سرگیجه بسته بود. دست و پاش یکم می‌لرزیدن، اما جیسونگ نمی‌دونست دلیلش ضعفشه یا استرس خراب کردن اجرای دوست‌هاش.

"آره، فقط یک لحظه ضعف کردم."

به آرومی گفت و سعی کرد لحنش رو طوری بی‌خیال نشون بده که دوست‌هاش رو نگران نکنه و بقیه برای ادامهٔ اجراها روی صحنه برن. لیدر گروه از جا بلند شد و بعد از درخواست و آوردن آب شیرین شده با قند، بطری رو به پسر داد و جیسونگ اون رو گرفت.

"استراحت کن. نمی‌خواد بیای رو صحنه، باشه؟"

پسر تندتند سرش رو تکون داد و تأیید کرد. تا همین حالا اجرای پنج‌تا آهنگ رو تموم کرده بود و نمی‌دونست چرا بدنش تا این حد احساس ضعف و خستگی می‌کرد. تا حالا این‌طوری نشده بود و حدس می‌زد دلیلش زیادی کار کشیدن از خودش باشه.

پلک‌هاش رو بست و آب بطری رو بالا داد. متوجه نشد که تمام اعضای بند با نگرانی نگاهش می‌کردن و نگاه مینهو تمام مدت بهش بود. پسر آب رو یک سره بالا داد و سعی کرد نفس‌هاش که هنوز به‌خاطر رقص تند بودن رو کنترل کنه.

"واقعاً متأسفم."

پسر با پشیمونی زمزمه کرد. مواقع کمی پیش می‌اومد که اون پسر پرانرژی و سرخوش این‌قدر بی‌حال به‌نظر بیاد، اما حالا بحث خراب کردن یک اجرا و حال ناخوش جسمانیش بود.

My Idol Boyfriend || Jeonglix, Minsung, Seungjin Where stories live. Discover now