ستاره مالیدی؟
•┈┈┈•┈┈┈•┈┈┈پسر دستی به موهای افتاده روی پیشونیش کشید و لنز جدید رو به دوربین متصل کرد.
فضا شلوغ و پرصدا بود و همهی اعضای تیم درحال رفت و آمد بودن.
جونوو بند دوربین رو روی گردنش جابهجا کرد و بیطاقت غر زد:
_پس چرا نمیاد؟هانا لبش رو گزید و با لهجهی دوست داشتنیش که مواقع خاصی بیشتر هم میشد، لب زد:
_هندل کردن اون همه زیبایی سخته وو، صبور باش.جونوو چشمهاش رو چرخوند و دور از چشم هانا دندونهای فک بالاش رو بیرون داد. تهیونگ که این حرکتش رو دیده بود، لب پایینش رو گزید تا جلوی خندهاش رو بگیره.
میونجو همونطور که خاک فرضی رو از روی دامنش پاک میکرد، به سمتشون اومد.
_تمام پایهها رو وصل کردم.تهیونگ سری تکون داد و بهسمت تیم نورپردازی برگشت.
_آمادهست؟چوی بهسمتش برگشت و سرش رو تکون داد.
_تقریباً تمومه.موخرمایی دوربین بزرگ و سنگینش رو بین دستهاش جابهجا کرد.
_ما هم آمادهایم. سو، چک کن کار مدل تموم شده یا نه.دختر سری تکون داد و به سمت اتاق گریم رفت.
صدای هیجان زدهی هانا رو از پشت سرش میشنید. دختر به قدری هیجان زده شده بود که ترجیح میداد فنگرلیهاش رو به زبان مادری خودش بگه چون تمرکز کافی برای سوئیچ روی زبان کرهای نداشت.
اینقدر که اون و میونجو از صبح برای دیدن مدل هیجان داشتن، باعث شده بود که تهیونگ هم کمکم آدرنالین رو توی رگهاش احساس کنه.اما اون تهیونگ بود و جداسازی کار و روابط براش حرف اول رو میزد؛ وگرنه این همه سال و مدلهای زیبایی که دیده بود باید یه جایی باعث قل خوردن قلبش توی سراشیبی عشق میشدن؛ اما تهیونگ این رو خوب یاد گرفته بود. یاد گرفته بود که کار و روابطش رو از همدیگه جدا کنه. پس فراموش نکرد توی ذهنش به خودش یادآوری کنه که جئون جونگکوک فقط یه مدل بود و اون عکاسش. قرار نبود بعد تموم شدن شات ها دیگه ببیندش یا اتفاق خاصـ... وات د فاک، اون الان داشت به چه کوفتی فکر میکرد؟
ضربهی آرومی با دست به پیشونیش کوبید و هوفی کشید. همش تقصیر هانا بود. داشت عقلش رو کمکم از دست میداد.
زمانی که جیغ خفه و هیجان زدهی دختر رو شنید، کمی از جاش پرید و با شوک به سمتش برگشت. هانا درحالی که دستش رو جلوی دهنش نگه داشته بود، چشمهاش رو درشت کرده و مستقیم به مدل تازه وارد زل زده بود.
دنبال کردن رد نگاهش برای تهیونگ خوب نبود، چون به محض دیدن مدل جدید کلوین کلاین، توانایی قورت دادن بزاقش رو از دست داد.موهای فر و بلند پسر بهصورت شلختهای فرم داده شده بودن و اون لعنتی هیچ کوفتی زیر کت جینی که به تن داشت، نپوشیده بود. تهیونگ حتی از اون فاصله میتونست پکها و سینهی ورزیده و فرم گرفتهی پسر رو ببینه.
از اون بدتر نوع نگاه و راه رفتنش بود؛ تهیونگ میتونست قسم بخوره که اون خوب میدونست چطور بهنظر میاد و چکار کنه که نگاهها رو به خودش میخکوب کنه.
اون پسر برای مدل بودن ساخته شده بود!
ČTEŠ
𝙃𝙤𝙩 𝙈𝙖𝙣[αυ]✔
Fanfikce[𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞𝐝] زمانی که کیم تهیونگ زندگی حرفهای خودش رو تموم شده میدید، جئون جونگکوک، مدل جدید کلوین کلاین، مثل یک سوپرمن وارد زندگیش شد تا از بیکاری نجاتش بده. اما چیزی که تهیونگ نمیدونست این بود که جونگکوک اونجا بود تا گند بزنه به خط ق...