⚜️Part 7⚜️

164 49 10
                                    


امروز صبح دیرتر از خواب بیدار شد. بدنش از خوابیدن روی مبل خسته شده بود و احساس کرد که نیاز داره بیشتر زیر فشار آرامش بخش دوش آب بمونه. چشماشو بسته بود و آب گرم روی پوستش تراشه می‌زد.
سونگجو که از قبل توی اتاق منتظرش بود با قطع شدن صدای دوش طبق معمول حوله مخملیشو آورد و روی شونه های پهن چانیول انداخت و مرد بوسه ای از تشکر از لبش گرفت.

"عزیزم میخواستم.... یه خواهش ازت بکنم"

سونگجو با لحن پر تردیدی پرسید و چشماشو از مرد گرفت. چانیول هم برای از بین بردن حس تردیدش گوشه موهاش را کنار کشید و نوازشش کرد.

"میخوام....توی شرکت کار کنم...خونه خسته میشم نیاز دارم یکم مشغول بشم اخه این روزا..."

"امروز بیا شرکت..."

چانیول با لبخند گرمی حرفشو قطع کرد. این دفعه اولی نبود که سونگجو تلاش میکرد چنین درخواستی کنه و با طولانی کردن جمله هاش و دلیل های مختلف سعی داشت چانیول رو متقاعد کنه، ولی چانیول اینبار بدون بهونه آوردن سریع قبول کرد.

سونگجو لبخند رضایتمندی زد ولی قبل اینکه فرصت تشکر داشته باشه گوشی همراه چانیول زنگ خورد و مکاملشون قطع شد.

"قربان باید زودتر بیاید اینجا! برده ای که آزادش کرده بودید...جسدشو امروز پیدا کردیم!"

یا شنیدن این خبر دستاشو مشت کرد و از شدت عصبانیت نفسش سنگین شد!

سریع آماده شد و با عجله به پارکینگ رفت، جایی که رانندش خیلی وقت بود منتظرش بود. قبل اینکه به ماشین نزدیک بشه صدای موزیک کلاسیکی رو شنید که از طرف انباری که چسبیده به پارکینگ بود میومد.
خواست بی تفاوت باشه و سوار ماشین بشه ولی اومدن موزیک از انبار خیلی عجیب به نظر رسید.

به سمت انبار رفت و هر چقدر به در اصلی نزدیک تر میشد صدا بلند تر بگوش میرسید. در رو آروم باز کرد ولی وقتی بکهیون رو اونجا دید جاخورد. اولین چیزی که به چشمش افتاد نقاشی های رنگی پسر بود.
پر شده از حس زندگی، رنگ، روشنایی و لطافت ولی با دیدن قاب عکس هایی که خیلی وقت بود قایمشون کرده بود خونش بجوش اومد.
بکهیون از ورود ناگهانی چانیول شوکه شد ولی وقتی چانیول رو در حال تماشای اتاق و نقاشی هاش دید لبخند پر افتخاری زد.
لبخندش زیاد دووم نیاورد وقتی دستای مشت شده و اخم های عصبی چانیول رو دید. مرد قد بلند که هنوز چشماشو از در و دیوار که با عکس ها و اسباب بازی های بچه هاش پر شده بود بر نداشته بود چند قدم جلو تر اومد!

"آقا من..."

"اینجا چه غلطی میکنی؟!!"

🔥Hell's Silence 🔥 سکوت جهنم Where stories live. Discover now