Wrong - Zayn MalikGood for you - Selena Gomez ft. A$AP Rocky
______________________________________Liam's POV
ملیندا بالاخره رفت و من با عصبانیت به سمت زین برگشتم و گفتم:
-هیچ معلوم هست چه غلطی میکنی؟
زین فقط به لیوان قهوه ی ملیندا که تا چند دقیقه پیش پر بود، نگاه میکرد.
این پسر داره منو عصبانی میکنه با این رفتار احمقانه اش.وقتی دیدم قصد جواب دادن رو نداره، دستم رو جلوی صورتش تکون دادن و اون بالاخره فهمید.
-چیزی شده لیام؟
اون یه چیزیش هست. دستم رو با کلافگی توی موهام کشیدم :
-زین زین زین، تو چت شده پسر؟
به چشم هام نگاه کرد. نگاهش نسبت به همیشه متفاوت بود. دیگه اون پسر شاد و شیطون نبود.
-من … من ملیندا رو میشناسم
-چی؟
-من ملیندا رو میشناسم، از خیلی وقت پیش
و بعد از جاش بلند شد و به سمت در رفت. منم فوراً بلند شدم و دست زین رو گرفتم.
-کجا میری؟
-باید برم
و دستش رو کشید و از در بیرون رفت. انگار من فقط یه چیزی رو تو کل عمرم شنیده بودم و اون هی برام تکرار میشد.
من ملیندا رو میشناسم
زین ملیندا رو میشناسه! اما از کجا؟
Zayn's POV
انگار تاریخ دوباره داره تکرار میشه. باز هم منو اون، مثل دوتا غریبه، کنار هم نشسته بودیم.
شاید هم ما واقعاً با هم غریبه ایم؟وقتی که کنارش نشستم حتی یک درصد هم فکر نمیکردم اون ملیندا باشه. اما وقتی که لیام با اسم صداش زد، شناختمش. اون تغییر کرده بود. هم از لحاظ ظاهری و هم روحی.
آشنایی ما به قبل برمیگرده. من اونو از دور میدیدم و دربارش از هری میشنیدم اما اون درست منو نمیشناخت. فقط چند بار باهام رو به رو شده بود،
اما نمیفهمم چرا اون منو نشناخت.
واقعاً چرا اون منو نشناخت؟اصلاً اون چرا پیش لیام اومده بود و درمورد
گذشته اش صحبت میکرد؟
یا در اصل درمورد هری.
اوه هری.
خیلی وقته که خبری ازش ندارم. نمیدونم کجاست و یا الان چکار میکنی؟ ولی فکر کنم بتونم یه جا پیداش کنم. البته وقتی به لندن رفتم.Melinda's POV
یادآوری اون خاطرات حالم رو بهتر نکرد. فقط بدتر کرد. کی با یادآوری کسی که عاشقشه اما اون عاشقش نیست و بهش ضربه زده، خوشحال میشه؟
اگه همچین کسی هم باشه اون من نیستم.
![](https://img.wattpad.com/cover/119503943-288-k9622.jpg)
YOU ARE READING
Melinda // H.S
Fanfiction[ Completed ] " هر جا که علاقه وجود داشته باشد، آتش هم خواهد بود و ... هر جا که آتش باشد، یک نفر باید بسوزد! "