Chapter 24

391 46 3
                                    

Unedited'

_______________________________________

-خانم! خانم!

با صدا زدن های ممتدد و ضربه ای آرومی که به شونه ام وارد شد، فهمیدم که برای یک بار دیگه هم زیادی تو فکر بودم.

-بله؟

-لطفاً ماشینتون رو جا به جا کنید، اینجا جایی که آمبولانس هامون پارک میکنند

-اوه باشه، متأسفم

اون سرش رو تکون داد و از ماشین فاصله گرفت.  من هم سوار شدم و ماشین رو حدوداً ده متر جلوتر پارک کردم و دوباره از ماشین پیاده شدم و به سمت بیمارستان رفتم.

من نمیتونم آنه رو تو این شرایط تنها بزارم. اون در حق من خیلی خوبی کرده و حالا نوبت منه که خوبی هاش رو جبران کنم.

اشلی رو دیدم که داشت با سرعت به طرفم می اومد. وقتی بهم رسید دستش رو روی سینه اش گذاشت و چند بار نفس کشید.

-ملیندا …اونا.. گفتن که.. باید تو بیمارستان بستری بشه.. اون سکته کرده

-چی؟ 

انگار من از تمام چیزی که گفته فقط تونستم یه کلمه رو بفهمم. حتی به این که اون اسمم رو برای اولین بار درست گفت توجه نکردم. اون گفت آنه سکته کرده! همون زن شاداب و مهربانی که من میدیدم  سکته کرده .
وات دِ هل؟ اون فقط 46 سالشه!

-اونا گفتن که اون یه سکته ی خفیف قلبی داشته ولی الان خوبه!

-اوه

و نفسم رو با آسودگی بیرون دادم. خوشحالم که اون الان خوبه.
 
اما خوشحالی های من قرار نیست همیشه دوام بیارن و من با حرف بعدی اشلی خشکم زد.
هری!

-نمیدونم چرا این هری لعنتی جواب نمیده، خیلی وقته ندیدمش یعنی شماره اش رو عوض کرده؟

هری هری هری. و باز هم هری. هر چیز لعنتی قرار به هری مربوط شه. خدایا اگه میخوای واقعاً عذابم بدی چرا آروم آروم این کار رو میکنی؟ که من بیشتر زجر بکشم؟

-راستی تو از هری خبر نداری؟

-نه

فقط به گفتن همین اکتفا کردم. اون از هری خبر نداشت؟ نمیدونست که ما دیگه باهم نیستیم؟
چرا اشلی، دختر خاله ی عزیز هری، نمیدونه که من و هری از هم جدا شدیم؟ البته ما رسماً رابطه ای رو شروع نکردیم که بخوایم تمومش کنیم!

-شما.. اوم.. دیگه باهم نیستید؟ من فکر میکردم هنوز باهمید

-نه

جواب سوال های دختری مثل اشلی رو باید همین جوری داد تا دهنش رو ببنده! من اصلاً دلم نمیخواد که با اشلی حرف بزنم مخصوصا الان که اسم هری اومد. من به طور عادی از اشلی بدم میاد با این که خیلی باهاش برخورد نداشتم و حالا هم که اون داره رو مخم راه میره، بیشتر بدم میاد.

Melinda // H.SWhere stories live. Discover now