مامان امروز زنگ زد , پرسید حالم خوبه .
منم دروغ گفتم .
گفتم البته که خوبم!
اون دستم انداخت. بعد اینکه عصبانی شدم قطع کرد .منظورم اینه , این تقصیر من نیست اون با مردی ازدواج کرده که قبلا با زنای زیادی خوابیده و الانم داره بهش خیانت می کنه.
بهش گفته بودم ازدواج کردن با اون مردک تصمیمه بدیه.
و حق با من بود .
و اون گوش نداد .
ولی این چیزی نیست که قبلا هم پیش نیومده باشه.
هیچ وقت , هیچ کس گوش نمیده.
Hi everybody
امیدوارم خوشتون بیاد و لطفا معرفیش کنید؛)
/アタシハ
YOU ARE READING
Behind Closed Doors [Persian Translation. Completed]
Short Storyهری در هم شکسته! . . . . . لویی هیچ حس مسئولیتی نسبت به هری نداره! Highest rank #1 Thanks depressed smolders bean for your permission<3