لویی امروز باهام حرف زد. ازم پرسید چرا این کارو میکنم . و من فقط گریه کردمو و گریه ....
نمیتونستم بهش بگم این به خاطر همه چیزایی که درون من شکل گرفته ..... که این به خاطر سرکوب کردن احساساتم به اونه .....
که بخاطر اینه که حتی مادر خودمم نمیدونه چطور یه مادر برام باشه .....
لویی الان دیگه میدونم که چرا ازم متنفری !
چون منم از خودم متنفرم .
Hi lovers
کلا در حالت پوکر فیسم
آماده برای حمله:|
アタシハダアレ
![](https://img.wattpad.com/cover/125678611-288-k313445.jpg)
YOU ARE READING
Behind Closed Doors [Persian Translation. Completed]
Short Storyهری در هم شکسته! . . . . . لویی هیچ حس مسئولیتی نسبت به هری نداره! Highest rank #1 Thanks depressed smolders bean for your permission<3