🔱Fate Number Four🔆

بعد از داستان(رومئو ژولیت)

" بعد از داستان همون افتراستوریه که فارسی را پاس نهادیده و یه اتفاق همینطوری الکیه که بعد از داستان قبلی اتفاق افتاده و ماجرای خاصی رو روایت نمیکنه"

..........

همه چیز از چند وقت پیش شروع شده بود . دقیقا از روزی که اون موزیک ویدیوی لعنتی منتشر شد .

مدتی قبل چانیول در موزیک ویدیوی عاشقانه ی یکی از خواننده های معروف بازی کرده بود و ظاهرا هیچ مشکلی وجود نداشت تا اینکه بالاخره موزیک ویدیو منتشر شده بود و بکهیون شاهد صحنه های بوسه ی چانیول و بازیگر زن بود . هر چند که بارها چانیول رو مجبور کرده بود قسم بخوره که اونها فقط اکت بوده و هیچ بوسه ی واقعی در کار نبوده ، اما باز هم دلش از فکر کردن به اون صحنه ها آشوب میشد .

قبلا هم میدونست که اون موزیک ویدیو یک سناریوی عاشقانه داره و چانیول در جریان همه ی جزییات قرارش داده بود ، اما دیدنش واقعا شوکه کننده بود . اصلا شبیه به چیزی که توی ذهن بکهیون بود نبود .

و از همون روز بکهیون تصمیم گرفت انتقام بگیره و تمام سعیش رو برای درست انجام دادنش به کار گرفت .

اون بیون چانیول لعنتی حق نداشت برای بقیه اینقدر سکسی و هات باشه .

.........

ماشین انتقام گیری بیون بکهیون چند وقتی بود که به جریان افتاده بود .

در اولین قدم اون یکی از هات ترین نمایشنامه های موزیکالی که بهش پیشنهاد شده بود به عنوان اولین کار سولو بعد از همه ی اون جریانها ، انتخاب کرده بود .‌

البته انتخاب چندانی نداشت فقط سه تا موزیکال بهش پیشنهاد شده بود و بکهیون اونی رو انتخاب کرده بود که در مدت دو ساعت اجرا حدود سه تا بوسه و چند تا بغل داشت .

موزیکال رومئو و ژولیت

البته همه ی قصدش از انتخاب اون نمایش انتقام گرفتن نبود . بکهیون از نوجوونی به این اثر شکسپیر علاقه فراوانی داشت ، اما برای انتخابش به خاطر همین پارت های عاشقانه دودل بود . نگران بود چانیول ناراحت بشه و نتونه به راحتی قبولش کنه ولی حالا که اون خودش همچین چیزی رو بازی کرده بود ، پس دیگه حق نداشت ناراحت بشه .

حالا که اولین قدم رو برداشته بود نوبت به اولین اصل رسیده بود .

قانون اصلی و حیاتی

اولین اصل برای گرفتن انتقام در قانون انتقام گیری بیون بکهیون ، شیوه تحریک کن و نذار بهت دست بزنه بود .

دقیقا مثل این بود که غذای مورد علاقه یک گرسنه رو بهش نشون بدی و بهش اجازه ی خوردنش رو ندی .

و این دقیقا همون بلایی بود که بکهیون قصد داشت سر چانیول بیاره هر چند که شک داشت بتونه خیلی در انجامش موفق باشه چون اون خیلی زود نقشش رو در قانونش فراموش میکرد و خودش شبیه به یک گرسنه رفتار میکرد که میخواست به سمت غذا حمله ور بشه .