فرض کنید دستتون بریده شده،حالا یا خودتون بریدید یا کسی دست شما رو به عمد بربده
تا چند روز درد مداوم اون باعث میشه تمرکزتون به همبخوره و اوقاتتون تلخ بشهدر مورد ذهن و روح شما هم زخم به همین شکل عمل میکنه
درد اون زخم باعث میشه زودرنج بشید،گریه کنید، هیچی بهتون نچسبه و لذت نداشته باشه و بدتر اینکه مثل زخم فیزیکی دیده هم نمیشهاینکه خودتون دست خودتونو بریده باشید یا یکی دیگه،در میزان درد فیزیکی زخم، تو میزان زمان بهبودش تاثیری نداره
در مورد زخم های روحی شما هم وضع همینه
زمانیکه یک آسیب روحی میبینید چه تقصیر خودتون باشه، چه دیگری در میزان زمان بهبود و میزان دردی که میکشید تاثیری نداره
شما میتونید ذهن تون رو با مسائلی مثل بخشیدن و یا انتقام گرفتن مشغول کنید
شما میتونید خودتون رو قربانی ببینید
یا سعی کنید بزرگوار باشید و ببخشید
هر دوی اینها به یک اندازه روی خوب شدن یک زخم تاثیر گذار هستند که 'فکر کردن به اینکه چرا دایناسور ها منقرض شدند'وقتی زخمی هستید روی خوب شدن خودتون تمرکز کنید.اینکه چطور زخم رو بانداژ کنید و چطور بهش رسیدگی کنید.و چطور باهاش زندگی کنید
در روانشناسی جدید برعکس متدهای قدیم،مرحله اول بهبود هست که معمولا نادیده گرفته میشه
زمانیکه بهبود کامل اتفاق نیافته،زخم متورم میشه، عفونت میکنه و کل بدنتون رو میگیره،کل روح شما رو میگیره.
بعد میبینید که بقیه عمرتون رو دارید مثل یک معلول میگذرونید
معلول روحی چه شکلیه؟هیچی دیگه بهتوننمیچسبه، همه چیز تکراریه، تنبل و سنگین شدید.نمیتونید تکون بخورید،از همهچیز ایراد میگیرید و شکایت میکنید
مدام نیاز به توجه داریدبرای خوب شدنچنین زخمی شما نیاز به 'اخلاقیات' یا 'جلوی آینه بایست به خودت بگو عالی هستی' ندارید
این ها حباب های روی دریاچه هستندپناه بردن به این ها درست مثل اهمیت دادن به حباب های روی دریاچه ست.درحالیکه اتفاق واقعی داره در عمق میافته
آسیب ها صرفا پوسته بیرونی شما رو پاره نکرده اند که شما به بیرون بپردازید، بلکه گاهی تا استخوان رفته اند.پس آنچه شما به آن نیاز دارید یک فلسفه عمیق هست که بتونه شما رو در هر وضعیتی ارضا کنه
چنین فلسفه ای کاملا شخصی ست
شما باید برای خودتون یک فلسفه شخصی داشته باشید
زمانی که یک کتاب میخونید،دارید با اون نویسنده و افکار اون نویسنده صحبت میکنید
شما یک یا چند روز با اون نویسنده حرف زدید و با حباب ها بازی کردید
اما زمانیکه چند تا از کتاب های هگر، اسپنسر یا نیچهرو میخونید،دارید با آدمهایی از یه سطح دیگه صحبت میکنید
![](https://img.wattpad.com/cover/161681681-288-k898275.jpg)
ESTÁS LEYENDO
Bring me to life
Fanfictioncompleted _فقط یه ساعت صبر کن و بعدش بیرون شهر همو میبینیم _نه من نمیتونم یه ساعت صبر کنم.لطفا فقط گوشیو قطع نکن.فقط بذار صداتو بشنوم _زین اینجا پر از آدمه _و اینجا پیش من هیشکی نیس لیام... خب این یه زیام استوریه و من کیارام همین