17. Old scars

1.5K 289 1K
                                    

{Song: Down By Jason Walker}

دلتنگی چیز عجیبی‌ست
گویا که خواهی مرد
ولی نمی میری...
-جمال ثریا

وقتی چشم هاش رو باز کرد با حس دردی پشت پلک هاش دوباره سریع اونها رو بست و دست راستش رو روشون گذاشت. انتظار بیدار شدن توی جایی به غیر از تخت خودش رو نداشت اما وقتی چشم هاش رو باز کرده بود توی اتاق ناآشنایی بود که فرصت آنالیزش رو نداشت.

دوباره به زحمت پلک هاش رو از هم جدا کرد و به فضای اطرافش چشم دوخت. همونطور که حدس میزد...بیمارستان. سرش رو چرخوند و به ساعت روی دیوار که عدد دو رو نشون میداد نگاه کرد. دو صبح بود یا ظهر؟ به خاطر پرده های ضخیمی که جلوی پنجره رو پوشونده بودن قادر نبود بفهمه که خورشید توی آسمون هست یا نیست.

خسته تر از اونی بود که چشم هاش رو باز نگهداره پس بی اهمیت نسبت به محیط اطرافش دوباره اونها رو بست. ترجیح میداد به جای تقلا منتظر بمونه تا کسی وارد اتاق بشه و بهش بگه که توی بیمارستان چیکار میکنه.

نیاز به انتظار زیادی هم نبود چون چند دقیقه ی بعد با صدای باز شدن در سکوت اتاق شکسته شد.

"نه هیچول میگم که بعد از شستشو بهتره که غذای بیرون نخوره برای معدش... اوه جیمین بهوش اومدی؟ حالت خوبه عزیزم؟"

جیمین بعد از مورد خطاب واقع شدن توسط مومو سرش رو به آرومی تکون داد و پلک سنگینی زد.

"من چرا بیمارستانم؟"

وقتی صدای گرفتشو شنید سرفه ای کرد تا صافش کنه و به کمک هیچول نشست.

"من به پرستار بگم یه چیزی بیاره بخوری"

هیچول گفت و از اتاق بیرون رفت تا جیمین راحت تر با مومو صحبت کنه.

"جیمین از اینکه اون همه قرص خواب رو با هم خوردی قصدی داشتی؟"

"آره. قصد داشتم بخوابم"

مومو سرش رو با تاسف تکون داد و دستشو روی پیشونیش گذاشت.

"میدونی چقدر همه رو نگران کردی؟ دوستات تا همین یه ربع پیش اینجا بودن اما چون توی شرکت کار داشتن رفتن. نامجون و جین هم رفتن پیش یونـ.."

قبل از کامل کردن جملش حرفش رو قطع کرد اما جیمین متوجه ادامش شد و اخمی کرد.

"مگه چه خبر شده؟ من فقط میخواستم..."

"تو اصلا عقل هم داری پسر جون؟ دکترا مجبور شدن معدتو شستشو بدن. چهار روزه بیهوشی. قبل اینکه اون همه قرصو بخوری فکرم کردی؟ با یه قرص هم خوابت میبرد"

جیمین ابروهاش رو بالا داد و با گیجی به مومو نگاه کرد. چهار روز؟ اما این همه مدت خواب باز هم برای از یاد بردن آخرین حرفایی که شنیده بود کافی نبودن.

Bruised sky [Yoonmin, Vkook, Namjin Au]~Completed~Where stories live. Discover now