Bruised sky [Yoonmin, Vkook, Namjin Au]~Completed~

31. Choose

{Song: Die alone by Finneas}

دست های تو تصمیم بود
باید میگرفتم و دور میشدم
-شمس لنگرودی

برای بار آخر چرخید و با استرس به ماشین سیاه رنگی که ازش پیاده شده بود نگاه کرد. با توجه به حرفی که بهشون زده شده بود کسی همراه جیمین اونجا نبود اما جیمین احساس میکرد شاید لازمه دوباره سوار ماشین شه و به مکان امنش توی عمارت دریا برگرده.

دوست داشت مثل همیشه و طبق عادتش پشت کسایی که بهشون اعتماد داشت پناه بگیره، سرشو به قفسه ی سینه ی یونگی بچسبونه و با شنیدن صدای قلبش حس کنه که آرامش داره اما نمیتونست! یونهو اون تو بین کسایی بود که به هیچ وجه قابل تضمین نبودن و برای اولین بار جیمین وظیفه داشت به ترسش غلبه کنه و قدم جلو بذاره.

به درِ بار نزدیک شد. صدای موسیقی مثل همیشه درجریان بود و از بیرون بار به وضوح شنیده میشه. از پله ها پایین رفت و وارد فضای بار شد. برخلاف همیشه کسی توی زمین رقص یا حتی پشت پیشخون مشغول نوشیدن نوشیدنی های الکلی نبود. بار کامل خاموش و چراغ ها همه خاموش بودن. تنها چیزی که به سابق شباهت داشت صدای بلند موسیقی و البته حضور سونگهیون بود.

"خوش اومدی جیمین. خوشحالم که تصمیم گرفتی شجاعت به خرج بدی!"

حرف های هیچول رو به یادآورد. مستقیم و بدون حرف به طرف اتاق کیم سهون میره و فقط با اون مکالمه میکنه.

قدم به سمت پله هایی که به اتاق سهون منتهی میشدن برداشت و با به توجهی به سونگهیون جلو رفت.

"اوه منو نادیده میگیری؟"

سونگهیون با خنده گفت و بعد از قرار دادن نوشیدنیش روی پیشخون از جاش بلند شد و رو به روی جیمین ایستاد.

نگاه نفرت انگیز سونگهیون تنش رو به لرزه انداخت و باعث شد ناخودآگاه یک قدم عقب بره.

"برای چی ترسیدی؟ این بار، بار توعه. تو ساکورای مایی جیمین!"

جیمین اخم کرد و نفس عمیقی کشید تا بالاخره بتونه حرف بزنه.

"اینجا چه خبره؟ چرا کسی نیست؟ چرا همه چیز خاموشه؟"

"عجله نکن جیمین تو برای معامله اینجایی. فقط قبلش..."

صدای موسیقی قطع شد و جیمین تونست صدای قفل شدن در بار رو بشنوه. چشم هاش درشت شدن اما سعی کرد با خنثی نشون دادن خودش آتویی دست مرد نده.

"حتما تعجب کردی که چرا درو بستیم نه؟"

صدای قدم هایی که از پله پایین میومدن رو شنید و بعد از چرخیدن به سمت صدا با بادیگاردی که همیشه جلوی در می ایستاد رو به رو شد که به طرفش میومد.

"جیسن لطفا مطمئن شو ساکورای عزیزمون چیزی که ما نمیخوایم همراه خودش نداشته باشه"

مرد درشت هیکل سری تکون داد و دست هاش رو به بدن جیمین رسوند تا بازرسی بدنی انجام بده.