part21🔞

6.1K 1.1K 170
                                    

پارت اسمات در صورت حساس بودن رد بشید
●□●□●□●□●□●□●□●□●□●□●□●□●□●□●

"نشنیدی؟ گفتم لباسهات رو دربیار و روی زمین زانو بزن. لباسهات شامل همه چیزهایی که تنته و به نفعته من رو منتظر نذاری".

جونگین کت توی دستش رو روی نزدیکترین مبل انداخت و با نیشخندی که روی لبش نشسته بود گفت "شنیدم چی گفتی ولی متوجه حرفت نشدم".

چند قدم بهش نزدیک شد و وقتی درست روبه روش قرار گرفت گفت "تو کسی نیستی که بتونه مجبورم کنه لخت جلوی پاهاش زانو بزنم عزیزم".

چرخی دورش زد و درست پشت سر سهون قرار گرفت، دستش رو روی شونه ی سهون گذاشت و با فشار ارومی مجبورش کرد روی زمین زانو بزنه. صداش بم شده و طوری که کلمات رو شمرده شمرده بیان میکرد برای مطیع کردن پسر بداخلاق و عصبانیش کافی بود.

خم شد و کنار گوش سهون گفت "میدونی چرا نمیتونی مجبورم کنی؟ چون یه اسلیو نمیتونه به اربابش دستور بده. حتی اگر ژست یه ارباب رو گرفته باشه و تمام شب خودش رو با کشیدن سیگار خفه کنه".

در حالیکه هنوز کنار گوشش خم شده بود دستش رو روی گردن سهون کشید و با فشار محسوسی روی سیبک گلوش گفت "و ببین کی قانون شکنی کرده؟! کسی که اربابش سیگار کشیدن رو براش ممنوع کرده بود".

حرکت سریع قفسه سینه سهون و نفسهایی که صدا دار شده بودن به خوبی نشون میدادن چه طور تحریک و فقط برای چند جمله مطیع شده.
جونگین کمرش رو راست کرد و یک قدم به عقب برداشت "زود لخت شو توله"

با دستور جونگین سهون بلافاصله بدون اینکه از جاش بلند شه شروع به در اوردن لباسهاش کرد.
برای در اوردن شورت و شلوارش خودش رو کمی بالا کشید و به جونگین یه نمای کامل از بدن عضله ای و خوش فرمش داد. وقتی اخرین تکه از لباسش هم از تنش خارج شد، جونگین چند قدم برداشت و درست روبه روش قرار گرفته. الت نیمه سخت شده سهون نیشخند پررنگی روی لبهای اربابش نشوند.

با نوک کفشش ضربه ارومی به التش زد و با حفظ نیشخندش گفت "سه هفته هم از نبودنم نمیگذره و تو حالا فقط با لخت شدن برای من این طور تحریک شدی. اوه توله گربه من با همین الت بی جنبه اش میخواست ادای اربابها رو در بیاره؟"

جونگین پاش رو عقب نکشیده بود و همون طور نوک کفشش رو دورانی روی الت سهون میکشید. صدادار شدن نفسهاش و ناله های ارومی که از بین لبهای سهون خارج میشد نشون میداد  داره کارش رو درست انجام میده .

سخت شدن الت سهون زیر پاهاش  باعث شد کاری که میکرد رو متوقف کنه.

با دور شدن اون عامل لذت، سهون با بی قراری اسم همسرش رو نالید "جونگینا" اما استفاده از کلمه اشتباه باعث شد سریع فکش بین اون انگشتهای قوی گیر بیوفته "هی هی پیشی کوچولو انگار دهن قشنگت چه طور حرف زدنو یادش رفته. درسته یادش رفته؟" سهون خیره به چشمهاش جونگین لب زد "ارباب".

the shadow of love(complete)Onde histórias criam vida. Descubra agora