Part 15

1.3K 192 36
                                    

"خجالت نکش!"

صدای ملچ و ملوچ بوسه ی خیسشون، با ریتم تند نفس هاشون، هماهنگ شده بود. مک های عمیق و نامنظمی به لب های همدیگه میزدن و دست هاشون، بی اجازه، روی بدن هم می لغزید.

جون، لبهاشون رو با صدای تحریک امیزی از هم جدا کرد و پیشونی خیسش رو، به پیشونی عرق کرده اش چسبوند. نفس عمیقی کشید و عطر تن پسر رو، به داخل ریه هاش برد :" مطمئنی ؟"

جین کلافه، توی جاش تکون کمی خورد. سنگینی تن نامجون روی خودش، زیاد بود، اما شادش می کرد :" الان واقعا داری همچین سوال مسخره ای رو می پرسی جناب شوهر ؟" هر دو خندیدن و فاصله ی کم بینشون رو از بین بردن.

بوسه های داغشون از سر گرفته شد. کم کم پائین تر رفت و محکم ترقوه ی سفید پسر رو مکید :" چطور خودم رو نگه داشته بودم ؟" نامجون زمزمه کرد . جین ناله ای کرد . دستش رو بین موهای بلوندش، که حالا کمی بلندتر شده بودن فرو برد.

نامجون، از روی جین بلند شد و لباسش رو از تنش دراورد. پیرهن خودش رو هم در یک حرکت از تنش کند . به کناری پرت کرد. دوباره روش خم شد و روی تموم تنش بوسه کاشت. نوک سینه ی صورتی و سفت شده ی پسر رو مکید و با دستش، سینه ی چپش رو به بازی گرفت.

گاز محکمی از نیپل جین گرفت که صدای اه غلیظش بلند شد. نیشخندی زد و گاز و مک های عمیقش رو تا پائین نافش ادامه داد. بوسه ی محکمی، روی شکمش زد و لب هاش رو، خیلی اروم و تحریک کننده، روی شلوار پسر سوق داد.

با حس لبهای جون، درست روی عضو سخت شده اش، نفسش حبس شد. می تونست قطرات عرق رو، که از پشتش پائین میومدن به خوبی حس کنه. نامجون خیلی اروم، شلوارش رو از پاش دروارد. بعد، دوباره لبهاش رو به عضو پسر رسوند و از روی باکسر خیسش کرد.

نفس هاش به شماره افتاده بود و چشم هاش تار میشدن. تا به حال در این حد تحریک نشده بود و لفت دادن های جون، حرصی اش میکرد. بعد از خواستگاری توی پارک، تا خود خونه پرواز کرده بودن. و حالا روی تخت جین، مشغول عشق بازی بودن...

لب پائینش رو گزید و با دستش، به سینه ی پسر بزرگتر فشاری وارد کرد. با بلند شدن جون، از روش، خیلی سریع جاشون رو عوض کرد. با قرار گرفتن جین روش، شوکه شد و بی حرکت منتظر موند، تا ببینه قراره چی کار کنه.

توی یه حرکت، شلوار و باکسر نامجون رو از تنش دراورد. اونا رو یه جایی وسط اتاق پرت کرد. با دیدن عضو بزرگ و کمی خیس پسر، اب دهنش رو قورت داد. پلک هاش رو محکم بست و سرش رو پائین برد.

با حس لبهای جین، دور عضوش، چشماش چهارتا شدن. اما قبل از اینکه بتونه چیزی بگه، جین، تماما عضوش رو داخل حفره ی تنگ دهنش فرو برد. ناله ای کرد و بهش خیره شد.

با زبونش، جای جای اون رو می لیسید و خیس می کرد. گاهی تا ته حلقش فرو می برد و درش میاورد. سرش رو محکم بالا پائین کرد و دستش رو ماهرانه، روی عضو پسر می کشید. با حس مایع لزجی، سریع عقب کشید.

Motivation || NamJin || FullWo Geschichten leben. Entdecke jetzt