5/ نو انگلیش آجوشی!

281 87 124
                                    

"نمایشگاه اتومبیل پارک"

کمتر کسی از شهرت نمایشگاه اتومبیل پارک در سئول بی خبر بود. نمایشگاهی که هرسال، لوکس ترین تولیدات از برند های معتبر در جهان رو خریداری میکرد و اون رو در محوطه ی بزرگش، به نمایش می‌گذاشت.

محل استقرار ماشین ها، حیاطی به وسعت یک هکتار بود. در یک سمت محوطه، ماشین های نسل جدید روی سکوهای سفید رنگ چرخان، با نور پردازی های اغراق آمیز به نمایش گذاشته شده بودن و در سمت مقابل، موتور ها و ماشین های کلاسیک متعلق به دهه های 1900 میلادی قرار داشتند؛ تقابل مدرنیته و سبک سنتی!

درست در میانه ی محوطه، سنگفرشی منتهی به ساختمان دیده میشد، ساختمانی با نمای مینیمال و ال ای دی های بزرگ که تبلیغات ماشین ها در اون به نمایش گذاشته می‌شد.

طبقه پایین، گاراژ و محلی برای تعمیر ماشین ها بود. چانیول در واقع، علاقه ی فراوانی به کالبدشکافی ماشین های مختلف داشت! اون از دیدن هماهنگی چرخ دنده ها لذت میبرد.

طبقه ی بالا، محل زندگی پارک و دوستانش بود؛ یک سوئیت نه چندان بزرگ، با اتاق های مختلف و البته، بالکن طویلی که به محوطه ی نمایشگاه مشرف بود.

༺ ♟ ༻

با صدای جیغ لاستیک ماشین، خودروی چانیول از مقابل دید کیونگسو و جونگین دور شد.
آن دو، دست به سینه، تا زمان ناپدید شدن ماشین، سکوت اختیار کرده بودند اما جونگین به این سکوت خاتمه داد:

- تو هم به همون چیزی که من فکر میکنم فکر میکنی؟

+ آره... چراغ ترمز ماشین هیونگ اشکال داره..سمت چپی نورش بیشتره!

جونگین نگاه پوکری به کیونگسو انداخت. کلاه هودی رو محکم روی سرش کشید و با این حرکت،گردن کیونگسو کمی به جلو خم شد.

+ آی..دردم گرفت!

- منظورم اینه بکهیون یک روز هم نیست که با ماعه ولی از الان به هیونگ دستور میده و هیونگ هم ازش اطاعت میکنه! حتی همین الان قانعش کرد تا باهاش بره!

+ مطمئن باش همه حرکات هیونگ حساب شده‌ست... نمیخواد تحریکش کنه.

جونگین با حالت فیلسوفانه ای دستش رو زیر چانه زد و چشماش رو باریک کرد:

- داره لیدر بودن هیونگ و زیر سوال میبره..فک کنم عاشقش شدم..!

کیونگسو عینکش رو از چشماش درآورد و مشغول پاک کردن شیشه های عینک، با آستین لباسش شد.

Password Changed Where stories live. Discover now