6 | مزاحم

4.1K 1K 302
                                    

- نشکسته ولی باید توی آتل باشه. حدود دو هفته‌.

دکتر گفت و عینک بیضی شکلش رو روی بینیش جابجا کرد. تهیونگ با شونه های افتاده نگاه افسردش رو به پاش دوخت.

وقتی دکتر رفت تا با پرستاری صحبت کنه، جونگکوک دستش رو روی شونه تهیونگ گذاشت:
- دو هفته که چیزی نیس هیونگ زود تموم میشه. خودم کمکت میکنم برای حمل و نقل!

تهیونگ بهش چشم غره رفت:
- به اندازه کافی حمل و نقلت رو دیدم. لازم نکرده!

جونگکوک لباشو غنچه کرد:
- میخوام کمک کنم خو..

تهیونگ آه دیگه ای کشید. در اتاق باز شد و پسر قد بلندی نگاهش رو دور اتاق چرخوند تا به تهیونگ رسید:
- اوه خدای من تهیونگ چه بلایی سر خودت آوردی؟!

تهیونگ لبخندی به نگرانی نامجون زد:
- سلام هیونگ چیزی نیس. فقط دو هفته باید بره توی آتل. نشکسته.

نامجون نگاهی به جونگکوک کرد:
- شما؟

جونگکوک لبخند دندون نمایی زد:
- جئون جونگکوک هستم!

تهیونگ توضیح داد:
- همونی که پامو شکست.

نامجون با ابروهای بالا رفته دهنشو باز کرد که چیزی بگه ولی جونگکوک این اجازه رو بهش نداد:
- همین دو ثانیه پیش گفتی نشکسته! دکترم گفت نشکسته!

تهیونگ لباشو جلو داد:
- هر چی!

جونگکوک چونه اشو بالا داد:
- تازه من بهت کیک شکلاتی با اسمارتیز دادم، خودت گفتی شکلاتی دوس داری.. آناناس و پرتقالی و وانیلی هم داشتیم ولی من برات شکلاتی آوردم چون-

تهیونگ کلافه از پر حرفی دوباره جونگکوک، دستش رو توی هوا تکون تکون داد:
- باشه باشه!
و مثل بچه هفت ساله ای که قهر کرده، اخماشو توی هم کشید و دست به سینه روش رو برگردوند.

نامجون همچنان با دهن نیمه بازش نگاهشون میکرد.

جونگکوک دستش رو پشت گردنش کشید و زمزمه کرد:
- خیلی خب ببخشید.

بدن منقبض تهیونگ شل شد. آروم سرش رو برگردوند و از زیر چتری های مواجش به جونگکوک نگاه کرد. جونگکوک نوک کفشش رو روی موزاییک ها کشید و آروم ادامه داد:
- ولی آخه کی با دیدن خروس غش میکنه؟

چشمهای نامجون گرد شد:
- تهیونگ غش کرده؟!

جونگکوک نگاهشو به نامجون دوخت:
- آره. وقتی خروسمون رو دید، در جا کف کوچه غش کرد.

تهیونگ حرصی پتوی روی تخت رو چنگ زد:
- اون خروس ابله پرید توی صورتم! به صورتم پنجه کشید و هنوز جاش هست. ایناها!
و پایین چونه اش رد یه خط خیلی کمرنگ رو نشون داد.

جونگکوک لب هاشو غنچه کرد:
- مگه توی پر قو بزرگ شدی هیونگ؟! من توی بچگی با خروس ها کشتی میگرفتم.

𝘽𝙡𝙪𝙚 𝘾𝙪𝙥𝙘𝙖𝙠𝙚𝙨 ▪︎𝘷𝘬𝘰𝘰𝘬▪︎Where stories live. Discover now