ℕ𝐈𝐠𝐡𝐭 ℝ𝐚𝐢𝐧𝐛𝐨𝐰 -𝒱𝒾ℴ𝓁ℯ𝓉

part-18

**********
(کلاس فیزیک)

کوپر: خیلی خب بچها لطفا دیگه سر کلاس از گوشی همراه استفاده نکنید!!

چشش به سیرین میخوره که همچنان با گوشی کار می کرد، ابروهاش رو پایین میده و رو به اون میگه.

کوپر: خانم باترفیلد، لطفا دیگه از گوش همراهتون استفاده نکنید
سیرین که متوجه موقعیتش میشه گوشیش رو خاموش می کنه و میذاره تو کیف که لوکاس میگه

لوکاس: دیگه نیازی نیست با دخترتون این قدر رسمی صحبت کنید.
همه کلاس شروع می کنن به خنیدن که کوپر تو هوا دستی میزنه و رو به دانش آموزها میگه.
کوپر: لطفا دیگه کلاس رو شلوغ نکنید، کتاب های فیزکتون رو باز کنید، صفحه 45

لیلی به سیرین نزدیک میشه و تو گوشش میگه.
لیلی: چرا بابات این قدر رسمی با تو صحبت می کنه؟
سیرین چشاش رو بالا میده و تو دلش میگه

" شاید چون اون بابام نیست"

سیرین: چون دوست داره با همه دانش آموزها یکسان رفتار کنه
لیلی: اها..درسته..

*فلش بک*

منتظر معلم فیزیک جدید نشسته بودن که با اومدن کوپر سر کلاس، چشمای سیرین اندازه توپ باز میشه.
کوپر: سلام بچه ها، اسم من جورج دیویدباترفیلده،می تونید هر چی دوست دارید صدام کنید، من دبیر فیزیک جدیدتون هستم، خیلی خوشبختم که با شما آشنا میشم

اینو که میگه سیرین بدتر شوکه و عصبی میشه اما سعی می کنه خودشو کنترل کنه.
هیلی: واو..نگو که تو پدر سیرین باترفیلدی؟

کوپر لباشو جمع می کنه و بعد نفسش رو  بیرون میده و میگه
کوپر: عام، البته..که هستم‌ ولی-

قبل از اینکه جملشو ادامه بده سیرین عصبی از کلاس بیرون میزنه که کوپر دنبالش میکنه اما قبل از اینکه از کلاس بزنه بیرون رو به بچها میگه.

کوپر: شلوغ نکنید بچه ها!!!

سیرین به خلوترین و نزدیکترین مکان میره و به دیوار تکیه میده، زیاد طول نکشید که کوپر کنارش می ایسته و قبل از اینکه چیزی بگه سیرین سریعتر و عصبی میگه.

سیرین: ودهل کوپر؟؟ قرار نبود هیچ وقت اینجا باشی!! چرا داری اینکار رو می کنی؟؟! می دونی اگه-

کوپر وسط حرفش میپره و میگه.
کوپر: کاپ کیک آروم باش ،اوکی؟

سیرین: اسمم سیرینِ
کوپر چشماش رو تو حدقه می چرخونه و میگه.
کوپر: اوکی اوکی..راستی خیلی رو لحجه بریتیش مسلطی می دونستی؟

سیرین: کوپر!!!
کوپر: خیلی خب!!..تصمیم پدرت بود..خیلی نگرانت بود..از من خواست هر طور که شده یه کار تو مدرسه پیدا کنم که همیشه جلو چشم باشی و حواسم بت باشه..