Part1²

145 51 57
                                    

شنیدن حرفا یا پیام های منفی میتونه به قدری تاثیرات بدی روی فرد داشته باشه که ممکنه منجر به تغییر خیلی از رفتارها یا حرکات یا حتی ظاهرش بشه

هر چند می دونیم که تغییر یه چیز خیلی طبیعیه ، رفتار و ویژگی های خیلی از آدم ها می تونه با گذر زمان تغییر پیدا کنه، اما برای سیرین این فقط یک تغییر ساده نبود...

اون تصمیم گرفت بود یه راه جدیدی رو طی کنه که فکر میکرد درسته..

در حالی که آهنگ I HATE EVERYBODY رو از هالزی گوش میداد، از دو چرخش پیاده میشه و از طریق آدرس به سمت خونه مد نظرش میره.

___دینگ دونگ
صدای در به گوش میرسه، زیاد طول نکشید که کوپر در رو باز میکنه و با دیدن سیرین سوپرایز میشه.
کوپر: کاپ کیک؟(اسمی که خونوادش صداش میکنن)
سیرین: کوپر؟؟
با دیدن کوپر تو خونه دنیلا شاخ میشه که کوپر سریع میگه.

کوپر: واو، این تویی دختر؟ چرا با خودت اینطور کردی؟

خواست جواب بده که کوپر سریع میگه.
کوپر: خیلی خب ولش کن بیا تو هوا سرده..

*************
(اتفاقات یک ماه و نیم پیش)

سیرین(با صدای نسبتا بلند): من شلوغش نمی کنم خب؟؟!! من فقط خسته شدم بس داری از زبونم به روزنامه ها چرت میگی!!!تو داری دروغ به ملت تحویل میدی!!!

_من فقط دارم از تو حمایت میکنم!خب؟! می دونی چقدر سختی کشیدم تا پرایوسی چهره تو رو نگه دارم؟! به نظرت کار آسونیه که یهو تو رو بکنم تو‌ دوربین؟!!! تو گفتی نمیخوای فعلا کسی چیزی در مورد تو بدونه من همینکار رو دارم میکنم!

پوزخندی میزنه و دوباره ادامه میده.

سیرین: منو نخندون! تو تا موقعی که مامان بزرگ زنده بود تک تک حرفاشوو گوش میدادی!! و بش اجازه میدادی تو تمام مسائلی که بش مربوط نبود دخالت کنه!! تو فقط دوست داری تحت کنترل باشی و آدم غریبه رو تو زندگی شخصیمون دخالت بدی!! الان بازم میخوای بگی تقصیر من نبود و تقصیر رو گردن منیجیرت میندازی!! فعلا تو هستی که داری به اونها اجازه میدی از زبون من به جدایی تو و بابا واکنش نشون بدن، در صورتی که اصلا برای من اهمیت نداره که شما جدا شید یا به هم برگردید!! چون شما طول عمرم یا از هم جدا بودید یا به هم بر میگشتید!!!

با حرص بیشتر دستاشو مشت میکنه و عصبیتر میگه.

سیرین: هر بارم می دونی که داری همین اشتباه رو تکرار میکنی ولی بازم انجامش میدی !!! تو داری دقیقا همون بلایی که مامانت سر تو اورد رو سر من میاری!!

_ من هر کاری که به صلاحت بود رو کردم!!! چرا نمیفهمی؟؟ من فقط دارم از تو مراقبت میکنم!

بعد از اینکه اینو میگه کلافه با دستش پیشونیش رو میخارونه و بعد که آروم میگیره به دخترش که سکوت کرده بود و همچنان با اخم نگاش میکنه، میگه

ℕ𝐈𝐠𝐡𝐭 ℝ𝐚𝐢𝐧𝐛𝐨𝐰 -𝒱𝒾ℴ𝓁ℯ𝓉Where stories live. Discover now