part-22

146 58 66
                                    

********
"شنبه ساعت 7:30"
"پشت بوم"

سیرین گوشیش رو چک می کنه که یوکی میگه

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

سیرین گوشیش رو چک می کنه که یوکی میگه.

یوکی: خب چرا اومدیم اینجا؟

سیرین: عام خب، پدرم بم پیام داد(منظورش کوپرِ) گفت با سازامون اینجا جمع شیم..

زیاد طول نکشید که کوپر با تیپ به روز جلوشون می ایسته و با لبخند جذابی میگه.

کوپر: هلو نایت رینبو!! شاید الان دارید با خودتون میگید که چرا اینجا جمعتون کردم.

دنیل: دقیقا، ما داشتیم تو اتاقمون تمرین می کردیم که تو پیام دادی و وقتمون رو گرفتی.

کوپر برای چند لحظه سکوتی می کنه که بعد با لبخند میگه.

کوپر: به هر حال!! می دونم که هر پنجتا تون چقدر واسه گروهتون زحمت می کشید وقت میذارید، آهنگ می نویسید، به خاطره همین با خودم فکر کردم،چرا نباید گروه فوق العاده ای مثل شما و بهترین بند مدرسه یه جای خاصی برای تمرین داشته باشه؟ و چه بهتر از اینکه اون مکان یه فضای آزاد باشه که بتونید قشنگ ذهن خلاقتون رو توش ریلکس کنید تا بتونید آهنگای فوق العاده ای بسازید، به خاطره همین با خانم پاول صحبت کردم و ایشون رو راضی کردم که به جای تمرین تو اتاقتون، اینجا تمرین کنید.

دخترا به اطراف نگاهیی میندازن که لیلی میگه.

لی: خب، به نظرم که خیلی خوبه،ممنون، ولی باید یه دستی به اینجا بزنیم،که بشه توش تمرین کرد

کوپر لبخند عمیقی میزنه و میگه.

کوپر: دقیقا همینطوره دخترم، به خاطره همین با خودم وسایل نظافت رو اوردم

به وسایل نظافتی که اون گوشه گذاشته بود اشاره می کنه که یوکی میگه.

یوکی: خیلی خب عالیه پس همگی دست به کار شید

تو همون حال لئو و ویولت کنار هم همراه سازشون میان که دنیل نگاه تیزی بشون میندازه و میگه.

دنیل: ببنید کی اینجاست دوتا قناری عاشق.

لئو کشی به صورتش میده و عینکش رو صاف می کنه که ویولت دست لئو رو سفت میگره و به اون لبخند تحویل میده و لئو هم متقابلا همین کار رو می کنه.

ℕ𝐈𝐠𝐡𝐭 ℝ𝐚𝐢𝐧𝐛𝐨𝐰 -𝒱𝒾ℴ𝓁ℯ𝓉Where stories live. Discover now