قسمت ششم: شناخت

1.9K 614 295
                                    

🙄🙄🙄🙄🙄
آره، امروز دوباره آپ کردم .... دلم نیومد که صبر کنید چون خیلی کنجکاو بودید و خب.... من خودم خیلی کنجکاوم پس درکتون میکنم.

اول اینکه، پوستر این قسمت رو یکی از بهترین ریدرهام، درست کرده و کلی عر زدم ... پس به پوستر هم عشق بدید ....

بعد اینکه، من لپ تاپم مشکل پیدا کرده و این آخرین قسمتیه که تو گوشی داشتم پس، باید برای ادامه، صبور باشید... زود درستش میکنم ولی صبور باشید...

آخر اینکه برید و بخونید و ووت بدید و کامنت بذارید

---------⁦( ◜‿◝ )♡⁩⁦(◍•ᴗ•◍)❤⁩

خب، توی قسمتهای قبلی، خیلی ها بکهیون و چانیول رو جاج کردید (همون قضاوت خودمون)، ولی تقریبا، هیچ کس واقعا چانیول و بکهیون رو نمیشناسه! پس جاج کردنشون اشتباه ترین کار ممکن بود.

دوست دارید بیشتر باهاشون آشنا شید؟ البته میگم «بیشتر»، نه «کامل». چون شناخت کامل این دو نفر، اگر اینجا باشه، باعث میشه بیشتر جاج بشن و من از جاج کردن متنفرم. خب بریم بیشتر بشناسیمشون.

مادر پارک چانیول، قوی ترین زن قبایله. شاید تنها آلفای زنیه که رئیس قبیله است. خانواده خانم پارک، از اصیل زادگان هستن و هیچ وقت هیچ ازدواجی خارج از طایفه با هم نداشتن. اگر کسی خارج از طایفه ازدواج میکرد، مجبور میشد که از قبیله بره و این ترسناک بود. چون پارک ها، زورگو ترین خاندان گرگ ها بودن و اگر یه پارک از قبیله خارج میشد و در واقع طرد میشد، اون موقع، قبایل دیگه به راحتی میکشتنش! اینکه میگم میکشتنش، به معنای واقعی کشتنه! کیل! و از اون به بعد اون پارک رسما یه مرده محسوب میشد با یه سنگ قبر که هیچ نام خانوادگی و قبیله ای نداشت.

خب، از اصل مطلب دور نشیم. جد بزرگ خانم پارک، به شدت پسر دوست و آلفا دوست بود و خب، همیشه توی قبیله پارک ها، کمبود امگا حس میشد چون اکثرا آلفازا بودن و شاید این ریشه در ترسشون داشت که اگر بچه امگا یا بتا میشد، از سمت رئیس قبیله، مورد محبت واقع نمیشدن و توی زمانی که خانم پارک، سن ازدواجش بود، هیچ بتایی وجود نداشت که همسرش شه، پس بهترین گزینه، پسر عموی امگاش بود که به شدت ازش میترسید. اینطوری، خانم پارک میتونست سلطه ش رو توی خانواده ش داشته باشه که هیچ، توی شرکت عموش، توی کارش و توی قبیله هم بیشتر میتونست سلطه ش رو نشون بده.

البته باید بگم که خانم پارک از بچگیش، پسر عموش رو هم دوست داشت و این علاقه بی تاثیر در این تصمیم گیری نبود! وقتی که چانیول به دنیا اومد، خانم پارک بیشتر از هر وقت دیگه ای خوشحال شد، چون یه پسر آلفا داشت و میتونست از طریق اون پسر، به خواسته ش برسه. البته ازین نگذریم که این پسر، تقریبا تمام ژنتیک خاندان پارک رو داشت ولی یه چیزی هم داشت که رو مخ بود و خانم پارک نمیتونست تحمل کنه! اونم شیطنتش روی امگاها از سن 5 سالگی بود.

Alpha + Omega = WE (Completed)Where stories live. Discover now