قسمت نهم: کی مقصره؟

1.7K 587 263
                                    

سلام سلام. صبح پاشدم دیدم تعداد ویوها شده ۱کا و خب... منم که ذوق ذوقی... پارت جدید رو براتون آپ کردم

آپ بعدی سه یا چهارشنبه.

------- ⁦(づ。◕‿‿◕。)づ⁩⁦⊂(・﹏・⊂)⁩

خب، الان همتون یه سوال تو ذهنتونه، چی شد؟ بیاید برگردیم به چند سال گذشته. تقریبا راجب گذشته حرف زدم، ولی خب، اون موقع نمیشد همه چیز رو گفت، ولی الان میشه!

خانم پارک، همه اون چیزهایی که گفتم بود، ولی در ظاهر! در باطن، همیشه یه زن مهربون بود که با کارمنداش با احترام برخورد میکرد و حتی پسرش رو هم فرستاد مدرسه دولتی تا با همه قبایل، آشنا بشه و درس بخونه. چانیول، یکسال زود رفت مدرسه و وقتی 14 سالش بود، توی مدرسه، با یه پسر آلفا، دوست شد به اسم بیون بکهیون. خب، بکهیون، پسر کارمندهای مادر و پدرش بود و همیشه یاغی بود! کسی که همیشه بیشترین مشکلات رو توی کلاس ایجاد میکرد و هر چی بچه پولدار بود، ازش کتک خورده بودن!

چانیول، یه آلفای مهربون کوچولو موچولو بود و خب، منظورم از لحاظ قد و قواره هم بود. اون زمان بکهیون و چانیول تقریبا تو یه سن بودن و این برای آلفای خانواده پارک عجیب نبود چون زمانی که به بلوغ میرسیدن، یهو قد میکشیدن! ولی در کنار همه اینا، چانیول جوری بود که همه دلشون میخواست بغلش کنن و بچلوننش! البته هنوزم همینه! لااقل برای من که همینه! خب، از داستان دور نشیم.

بکهیون، اولین روز مدرسه، چانیول رو شدیدا کتک زد چون بیشتر از بقیه ازش متنفر بود، و فقط به خاطر این بود که پارک بود! ولی چانیول، بعد اینکه کتک خورده بود، حتی به ناظم مدرسه هم لوش نداده بود و کم کم، باعث شد توی دل بکهیون جا باز کنه! و خب، جا باز کرد! وقتی اواخر سال بود، بکهیون رفت خونه پارک ها و به خانم پارک گفت:"من چانیول رو دوست دارم و اون رو میخوام برای خودم کنم!"

خانم پارک بکهیون رو میشناخت. میدونست چه اخلاقی داره ولی بهش گفت:"بکهیون، عزیزم، تو و چانیول نمیتونید با هم باشید. هر دوتون آلفا اید!"

و بکهیون گفته بود:"برام آلفا و امگا و هیچ کوفتی مهم نیست. چانیول برای منه و نمیذارم برای کس دیگه ای بشه!"

خانم پارک هم بهش گفته بود که هیچ دو آلفایی نمیتونن برای هم باشن. این خلاف قوانینه و خب، بکهیون بازم گفته بود به هیچ جاش نیست و از همون روز از خانم پارک بیشتر متنفر شده بود.

چند ماه بعد، اواخر تابستون، خانواده پارک به جز چانیول، مجبور شدن به یه سفر خارج از کشور برن. و اون موقع بکهیون، توی یه فست فود کار میکرد، آخر ساعت کاری، دو تا پیتزا گرفت و خب، چند تا سوجو هم کش رفت و رفت سمت خونه پارک تا با چانیول، با هم باشن. خیلی وقت بود نقشه کشیده بود که با چانیول با هم باشن ولی از روزی که علاقه ش رو به چانیول گفته بود، خانم پارک کمتر اجازه میداد با چانیول باشه و این بکهیون رو دیوونه میکرد.

Alpha + Omega = WE (Completed)Where stories live. Discover now