راوی سوم شخص
آقای کانگ -افسر ارشد- با جدیت گفت:
_خبرش تو کل اینترنت پخش شده. چرا اینقدر طولش میدی؟ یه ماه شده.افسر کیم نامجون:
_داریم همه تلاشمون رو میکنیم قربان._یا تا جایی که میتونی سریع حلش کن یا بگو تصادفی بوده. میدونی جئون جونگهیون کیه؟
_تا وقتی خدا نباشه برام مهم نیست کیه قربان. من و تیمم همه تلاش خودمون رو میکنیم و قطعا نمیگیم اتفاقی بود چون نیست. فقط چون مدارک از بین رفتن کارمون سخت شده.
آقای کانگ صندلی رو محکم پرت کرد عقب و شونه های نامجون رو گرفت.
_صدات رو روی من بلند نکن کیم. بدون با کی داری حرف میزنی. اخلاقت رو عوض نکنی پرتت میکنم بیرون.و با سرعت از کابین خارج شد.
نامجون زیرلب فحش داد و بعد از درست کردن کتش، پشت میز نشست.
چیزای شک برانگیز زیادی تو این پرونده وجود داشت.
فایلی که افسر پارک امروز صبح براش آورده بود رو باز کرد.
اطلاعات مدیرعاملان شرکتهای رقیب شرکت جئون.پارک هه جین
تاریخ تولد: 1 می 1983
قد: 186 سانتی متر
ملیت: کره جنوبی
مدیرعامل شرکت پارک که از سال 2001 مشغول به کاره. تونسته تو چند سال اخیر کارش رو توسعه بده و هدفش اینه یه روز شماره یک بشه.
اطلاعات اضافه:
سوسابقه نداره.
با مدیرعامل شرکت جئون دوسته.شین سونگ روک
مدیرکل و بنیان گذار شرکت الکترونیکی شین. از سال 2011 رقیب شرکت جئونه.
اطلاعات اضافه:
طی کنفرانس مطبوعاتی 'بهترین مدیر' که تو سئول برگزار شد، با مدیرعامل شرکت جئون دعوا گرفت.
جولای 2016 تو مصاحبه با مجله 'امروز' درمورد نابود کردن کمپانیهای حریفش صحبت کرد.
سوسابقه نداره.از نظر افسر کیم، مرد شبیه قاتلای سریالی بود ولی به خودش اجازه نداد بخاطر ظاهرش قضاوتش کنه. اطلاعات چند نفر دیگه رو هم خونده بود که ضربه ای به در خورد.
_بیا توافسر وانگ وارد شد و قبل از نزدیک شدن به میزش سلام نظامی داد و گفت:
_یه پسر جوونی بیرونه و میگه میخواد شما رو ببینه. میگه شاهد یه چیزایی درمورد پرونده جئون بودهافسر کیم سریعا به دنبال این حرف بیرون رفت.
راوی سوم شخص (تمرکز روی جیمین)
یک هفته قبل_چجوری زنده موندی لعنتی؟
جیمین به تهیونگی که از وقتی همدیگه رو دیده بودن درحال حرف زدن با خودش بود، نگاه کرد و یجورایی از این کارش ترسیده بود. گفت:
_معلومه که زنده موندم. چی میگی؟کنجکاوی جیمین لحظه به لحظه بیشتر میشد. پرسید:
_تهیونگ با کی داری حرف میزنی؟_با این یارو چیکار میکنی؟ اوههه... پس باهاش قرار میذاری. ها؟
YOU ARE READING
Schizophrenia?
Fanfictionروانپزشک پرسید: _"اون پسر" اینجاست تهیونگ؟ _بگو نه. حتی به "اون" نگاه هم نکردم. فقط دستوری که داد رو انجام دادم _نه. [سد اند] هشدار: همونطور که از اسم فیک مشخصه، اختلال روانی اسکیزوفرنی بخش بزرگی از این داستانه پس مسئولیت خوندنش با خودتون روند...