Chapter 9

131 48 12
                                    

جونگین برای آخرین بار داشت صحنه ای که برای عکسبرداری آماده کرده بودن رو چک میکرد.
پارچه ی سفیدی به دیوار نصب شده بود و تا روی زمین کشیده شده بود تا کمک کنه پس زمینه ی عکس ها سفید باشه.
عکاس مشغول چک کردن دوربینا بود و بنظر میومد همه چیز طبق برنامه پیش میره.
جونگین با خیال راحت کمی از اونجا فاصله گرفت که چشمش به نایون افتاد که داره روی کار کارمندا نظارت میکنه و تندتند همه چیزو چک میکنه.
اونو صدا کرد.

_منشی ایم.

نایون با شنیدن صدای جونگین روشو سمت صداش برگردوند و وقتی مطمئن شد که اون میخواد باهاش صحبت کنه کارمندارو دنبال کارشون فرستاد و با عجله خودش رو به اون رسوند و تعظیم کرد.

_بله؟

شومیز صورتی با یه دامن تنگ سفید پوشیده بود و امروز موهای قهوه ایش رو باز گذاشته بود. اون واقعا زیبا بود و به فضای کاری شرکت زیبایی میبخشید.
به علاوه اون واقعا شیرین و بامزه بود اما انگار جونگین تنها کسی بود که هیچوقت به این موضوعات توجه نمیکرد،نایون دختر محبوب شرکت بود اما جونگین معمولی ترین رفتار رو با هر دختری بجز مینا داشت.
با خونسردی نگاهشو روی صورت اون چرخوند و برای اینکه از روند کار مطمئن بشه پرسید.

_جانگ ییشینگ رسیده؟

_بله،با‌ رئیس پارک صحبت میکنن.

جونگین سرشو به نشانه ی تفهیم تکون داد و نگاهی به ساعت مچیش انداخت.

_چنددقیقه ی دیگه عکس برداری شروع میشه لطفا مدل رو بیارید.

نایون سرشو به نشانه ی تفهیم تکون داد و بعد از یه تعظیم کوتاه از جونگین دور شد تا به کارش برسه.
ییشینگ صاحب یه برند معروف جواهرات بود که اتفاقا تمام اون جواهرات طراحی خودش بود و به علاوه خودش تو کار مدلینگ هم بود و بین دخترای جوون طرفدارای زیادی داشت پس دلش میخواست خودش هم در ویدیوهای تبلیغاتی و‌ عکس برداری ها حضور داشته باشه.

البته این در ابتدا پیشنهاد جونگین بود و ییشینگ هم با کمال میل ازش استقبال کرده بود.
جونگین روی یکی از صندلی هایی که اونجا بود نشست و مجله ای که روی میز بود رو ورق میزد تا زمان بگذره و همه چیز آماده بشه.

_کیم جونگین شی.

با صدای ییشینگ توجهش به اون جلب شد و به محض دیدنش مجله ی توی دستشو کنار گذاشت و با لبخند از روی صندلیش بلند شد. هردو با احترام و خوشرویی به هم تعظیم کردن و دست دادن.

_خوشحالم که دوباره همو ملاقات میکنیم.

ییشینگ با حفظ لبخند روی لباش گفت و جونگین هم در مقابل ابراز خوشحالی کرد و به مکالمه ی کوتاهشون ادامه دادن.
ییشینگ کاملا برای عکسبرداری آماده شده بود،موهای مشکیش رو کمی بالا داده بود و کت و شلوار قرمز رنگی پوشیده بود،البته باید برای بخش دوم عکس برداری لباسش رو عوض میکرد.

𝑭𝒂𝒕𝒆 𝑶𝒇 𝑳𝒐𝒗𝒆  ᶜᵒᵐᵖˡᵉᵗᵉᵈ✓Where stories live. Discover now