PART 18

3.5K 468 503
                                    

با کلی تاخیر:
happy New Year🤍

*پس ووت و کامنت فراموش نشه

متن چک نشده:/

*

(فلش بک:)

چشمهاش رو برای لیسا که رو به روش کنار جونگین نشسته بود و سرش رو به اطراف تکون میداد و لبهاش رو نامفهموم باز و بسته میکرد ،درشت کرد و لبش رو گزید...زیر چشمی به جونگکوک نگاه کرد تا مطمئن بشه متوجه اتفاقاتی میوفته نمیشه! بدون اینکه صدای از گلوش خارج کنه رو به لیسا ،گفت:_چیه؟

لیسا سریع لبخونی کرد و به صورت گیج شده و منگ تهیونگ چشم غره رفت...زیرلب غُر زد و با انگشت هاش نامحسوس به جونگین که آرنج دو دستش رو،روی زانوهاش گذاشته بود عصبی پاهاش رو تکون میداد و بی هدف به جمعیتی که بدون دغدغه میرقصیدن نگاه میکرد، اشاره کرد

تهیونگ شونه اش رو به معنی بی خبر بودن از علت ناراحتی پسر بالا انداخت و باعث شد لیسا متعجب دست مشت شده اش رو ،روی دهانش بذاره...دختر گیلاس شرابی که بین انگشتهاش بود رو ، به روی میز گذاشت و همزمان با بلند شدنش از روی کاناپه نگاه جونگکوک به سمتش کشیده شد

لیسا بدون اهمیت به نگاه عمیق و عجیب اون غریبه که بوی دردسر میداد کنار تهیونگ جای گرفت و با غیظ به دو تیله معصوم مقابلش نگاه کرد...نیشگون محکمی از بازوی پسرک گرفت و سرش رو نزدیک به گوش تهیونگ برد و از پشت دندونهای کلید شده اش غرید:

_که نمیدونی چرا ناراحته آره؟(تهیونگ بدون حرف سرش رو تکون داد و چشمهاش رو از لیسا دزدید)برای چی برداشتی این رو اوردی؟قرار بود امشب خوش بگذرونیم مثلا!

تهیونگ بازوش رو کمی عقب کشید تا از دستهای اماده حمله دختر برای کبود کردن ،در اَمان باشه:

_به هرحال بالاخره یک روزی آشنا می شُدید ...جونگکوک چیکار با خوش گذروندن شما داره؟ جدا از اون من نمیتونستم تنها بیام جونگکوک اجازه نمیده

لیسا صورتش رو جمع کرد و به بینی قَلمیش چین داد:

_آی،برای بیرون رفتن باید ازش اجازه بگیری؟(تهیونگ کلافه به بالا و پایین کردن سرش اکتفا کرد)به اون چه؟.‌..این یه رابطه گیه احمق...جفتتون مردید قرار نیست کسی به کسی زور بگه‌...

تهیونگ لیوان آبی که پر از یخ بود رو از روی میزِ شیشه ای مقابلش برداشت و به لبهاش نزدیک کرد...قبل از اینکه چند جرعه بِنوشه گفت:

_بهم زور نمیگه فقط دوست نداره با کسی بیش از حد صمیمی باشم

لیسا ابروی بالا انداخت و خودش به پسر نزدیک تر کرد:

_شما کلا دو ماهه باهمید فکر نمیکنی زوده برای اینکه بخواد روت غیرت داشته باشه؟ بعدشم ما دوستاتیم ،هرکسی نیستیم وقتی گفت نرو پیش دوستات یا هر چرند دیگه ای به جای اینکه فوری بگی چشم که من میدونم سیاسته، خودتو مظلوم نشون میدی ،صاف جلوش وایسا بگو خودت برای زندگیت تصمیم میگیری

𝐂𝐇𝐀𝐑𝐌𝐄𝐑 | 𝐊𝐕 | Où les histoires vivent. Découvrez maintenant