پارت پنجاه و دوم

6.5K 1.1K 1.4K
                                    


می خواستم دیشب آپ برم که سیستمم چیز بازی درآورد زد توی حالم :) 

می خواستم دیشب آپ برم که سیستمم چیز بازی درآورد زد توی حالم :) 

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

حالا عب نداره... بپرین ترکِ خَرَم که پَرش زمانی داریم :))


*****


پوستر از: فریماه عزیز ♥

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

پوستر از: فریماه عزیز ♥


چند روز بعد:


اِستِیکی رو که به علت درگیری فکری بر خلاف همیشه بدون تمرکزِ کافی آماده کرده بود روی میز گذاشت و صندلی رو عقب کشید.

اما به محض نشستن به جای خوردنِ غذا موبایلش رو با دستِ سالمش برداشت و برای چندمین بار قفل صفحه ش رو باز کرد.


بازم خبری نبود!


نه تماس از دست رفته ای و نه حتی پیامکی در جواب پیامک های بی شمارش!


چهار روز از اتفاقات داخل دانشگاه گذشته بود!

چهار روزِ به ظاهر عادی!

شبیهِ روزهای بدونِ سهون طی این پنج سال!

با اینکه شمارِ پیامکهای ارسالی حاوی گزارشهای روزانه ش به سهون توی این چهار روز از مرز چهل عدد عبور می کرد اما حتی یک پیامک یک خطی یا تک کلمه ای در جواب دریافت نکرده بود!

💊  آلـفــای کـوچـــک مــن 💊Where stories live. Discover now