ابل همانطور که روی آخرین انگشتهای او، با تمام دقت که مبادا لکه لاکی روی لطافت و نرمیِ پوست پسرک خود جا بماند، بیش از حد تمرکز کرده بود و این حالت او برای کوکو بانمک و شیرین دیده میشد، طوری که باعث شد پرنس لبخند دندان نمایی روی لبهای کوچکش شکل بگیرد.دست آزاد خود رو همانطور که بعد از فوت کردنهای متوالی لاک روی ناخنهایش خشک شده بود، حین اینکه مرد سرش پایین و مشغول به پایان رسیدن لاک آخرین انگشتش بود، روی قفسهی سینه ابل، درست رویِ پیرهن چهارخانه کرم رنگ مردانهاش حرکت داد تا به قلبِ او برسد.
تپشهای قلبِ مرد، نرم اما سنگین به نظر میرسید طوری که کوکو احساس میکرد قلب او رو بین انگشتهایش دارد.
کمی سر خود رو کج کرد و به نیم رخ چشمهای ابل که تصویر غروبِ آفتاب روی جنگل رو برایش تداعی میکرد خیره شد و میتونست قسم بخوره مقدس تر از پرستیدن چشمهای ابل برای ایمان آوردن وجود نداره.
سرخیِ لبهایش رو با زبان تر کرد و گرمایِ نفسهایش روی یک طرف چهرهی مرد فرود اومد:
- قلبت...قلبت داره تند میزنه نعنا، به خاطر منه؟ به خاطر من؟ این حرفها فقط بین من و تو خصوصیه...فقط من حق گفتنش رو بهت دارم، فقط من میتونم ضربان قلبت رو از شدت هیجانش لمس کنم...فقط من میتونم بیتابیِ ددیم رو برای بیبیِ گستاخش ببینم...فقط من باید شور شهوت ددیم رو برای خودم داشته باشم!اون پسر امشب عیاش تر و زبان باز تر از هروقت دیگهای بود و ابل هم توانی برای مقابله در برابرش نداشت. پسرک ژاپنی با چشمهایی گرد و بادومی شکلش با حرفهایش داشت به مرد فرانسوی میفهماند که گاهی اوقات این کوکوئه که میتونه تماما مواظب ابل باشه و البته که عطر ساز عاشق و شیفتهی این رفتارها و اخلاقهای منحصر به فرد پسرک خود بود.
سر خود رو بالا گرفت و همانطور که با علاقه به چهرهی زیبا و دلنشین کوکو خیره بود، در لاک رو بست و اون رو به جای قبلیِ خود برگرداند. دستِ چپ پسر کوچکتر رو به سمت لبهایش گرفت و شروع کرد به فوت کردن ناخن های لاک زدهاش:
- اینو میدونستی تو همه چیز از من بهتری؟ تو بوسیدن...تو آغوش گرفتن...تو حرف زدن...تو آروم کردن قلب بیمارم...تو افسونی، افسون...افسون...کرشمه باز...نکن با من اینکارو نکن توله، جونِ منو بین دستات چنگ نزن...بذار باهات زندگی کنم!
YOU ARE READING
Prince Charming And His Nose|Vkook-Hopemin👑
Fanfictionیک پسر جوانِ ژاپنی که به خاطر مشکلاتی از توکیو به فرانسه سفر میکنه. اون پسر، پرنس چارمینگِ دیزنی لند پاریس به حساب میاد و به نظر میرسه که قراره سیندرلای خودش رو در دلِ شهر پاریس، زمانی که روی یکی از نیمکت های کافهی له دو مگو نشسته پیدا کنه! - حالا...