Charming- Pt66👑

423 68 21
                                    

🔴 اگر به اسمات های با جزئیات و هارش علاقه‌ای ندارید، لطفا نخونید!

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


🔴 اگر به اسمات های با جزئیات و هارش علاقه‌ای ندارید، لطفا نخونید!

🔴 Closer By Nine Inch Nails 🎶

•○•○•○•○•○•○•○•○•○•○•

اتاقی تاریک، نورِ قرمز لامپی که حتی سایه‌اش مروارید های کوچکِ عرقی که روی برهنگیِ ظرافت اندام پسر کوچک‌تر میرقصید، توانِ به ناله دراوردن شیطان خفته در وجود مرد بزرگ‌تر رو داشت.

نفس‌هایی عمیق که بین تنگنای شهوت و لذت از قفسه‌ی سینه‌ی لرزان هردو به بیرون فرار میکرد هوایِ معلق در اتاق رو اغوا کرده بود.

حرارتِ نقطه به نقطه‌ی بدنِ ایتین با شنیدن ناله‌های بلند و گوش‌خراشِ آبی، شعله میکشید.

مرد پایین تخت با بدنی عریان ایستاده بود و همسرِ بی‌جان از رابطه‌ی طولانی و سختشان با زانوهایی خمیده روی لبه‌ی تخت درحالی که برجستگیِ باسن خود رو از پشت به رخِ نگاهِ وحشی و گرسنه‌ی مرد میکشید، قفسه‌ی سینه‌‌اش رو روی ملافه‌ها قرار داده بود و با چشم‌هایی خمار که توانِ کنار زدن اشک‌هایش رو نداشتن، یک طرف گونه‌ی سرخ و گلگون شده‌اش رو روی ملافه میکشید.

ایتین به قلاده‌ی محکمی که دور زیباییِ گردن همسرش بسته شده بود و رنگ قرمزی که رفته به رفته از فشار قلاده رو به ارغوانی میرفت، قوه‌ی شهوت مرد رو بیشتر از قبل برای به دام انداختن تنِ کوچک و عرق کرده‌ی همسرش زیر بدنِ پرهوسِ خودش تحریک میکرد، طوری که تا به الان رابطه‌ی پُر شور و جنون وارشون چندساعتی طول کشیده بود.

اما ایتین، اون مرد هنوز قصدِ رها کردن لذتی که نقطه به نقطه از اندام جنسی‌اش رو دیوانه وار به اوج میرساند نداشت!

آبیِ خیس و چرب موهای همسرش روی ملافه‌ی مرطوب از عرقِ اندام برهنه و شاهکار‌ش، پخش ریخته شده بود و ایتین همچنان می‌تونست گره‌ی تارهای موهای چیبی رو به دلیل محکم چنگ زدن‌های انگشت‌های استخوانی و مردانه‌‌ی خودش به اونها، تماشا کنه.

به مایه‌ی لزج و سفیدی که از ورودی نبض دار پسر تا روی کشاله‌ی قرمز و توپُر پاهایش روانه شده بود نیم نگاهی انداخت و پوزخند صدا داری که رنگِ میشی چشم‌های کشیده‌اش رو هول‌انگیز تر به تصویر میکشیدن، روی لب نشاند و با دست آزاد خود ضربه‌ای محکم به یک لُپ باسن چیبی زد و لرزش باسن او، ناله‌ای از سَر شهوتی غلیظ بین لب‌هایش جاری کرد.

Prince Charming And His Nose|Vkook-Hopemin👑Where stories live. Discover now