2

5.4K 745 24
                                    

-لطفا کمکم کن آلفا.

تهیونگ که با شنیدن این حرف امگا پوزخندی زده بود براید استایل بغلش کرد و زیر گوشش زمزمه کرد:
-مطمئن بودم که گر‌گم یه امگای هورنی و خوردنی و تنها نمیزاره.
---
جونگکوک دستش و به یقه لباس آلفا رسوند و سریع دکمه‌های پیر‌هنش و باز کرد
با وارد شدنشون داخل اتاق‌های وی‌آی‌پی بار تهیونگ امگارو روی تخت پرتاب کرد و روی بدنش خم شد.

فورمون‌های شیرین توت‌ فرنگی امگا حسابی اتاق و پر کرده بود و تهیونگ هم مدهوش این فورمون.

پیرهنش و دراورد و به گوشه‌ایی پرتاب کرد،روی امگا خیمه زد و به لبای سرخ رنگش خیره شد.
با نشستن لبای امگا روی لباش گرگ درونش زوزه‌ایی کشید،دستش و داخل موهای نرم جونگکوک فرو کرد و لب پایینش و گاز محکمی گرفت.

با ناله‌ی امگا از باز شدن دهنش استفاده کرد و زبونش و مکید با حس کمبود اکسیژن لباش و جدا کرد و لباس مشکی براقش و باز کرد.

با دیدن پوست سفید رنگ و نپیل‌های صورتی امگا آب دهنشو قورت داد و با نوک انگشت اشاره‌اش روی قفسه‌ سینه‌اش خط فرضی کشید که باعث ناله‌ی جونگکوک شد.

تهیونگ پوزخندی به امگا هورنی که توی بغلش بود زد و لباسش و از بدنش خارج کرد و به ترتیب‌ هم شلوار و باکسرش و درآورد.

لبای امگارو به دندون گرفت و از شر لباسای مزاحم خودشم راحت شد
سرس و توی گردن امگا فرو کرد و گاز محکمی از زیر گوشش گرفت.

با پیچیدن طعم توت فرنگی زیر دندونش مدهوش شده از طعم فوق‌ العاده امگا هومی کشید.
نپیل‌های کوچولوی امگا رو بین انگشتاش فشار داد و یکیش و‌ زبون زد.

با ناله‌ی امگا و فورمون‌های زیادش پوزخندی زد و باسنش و چنگ زد
انگشت وسطش و دور سوراخ ملتهب امگا چرخوند و به آرومی واردش کرد.

جونگکوک ناله‌ی بلندی کرد و کمی کمرش و از تخت جدا کرد
تهیونگ که از تنگ بودن بیش از حد امگای زیرش تعجب کرده بود با چشمای خمار وحشیش پرسید:
-باکره‌ایی؟

جونگکوک که اصلا نمیتونست تمرکز کنه با ناله آره‌یی گفت که انگشت آلفا بیشتر داخلش فرو رفت.
تهیونگ انگشتش و چرخوند و انگشت دومشم اضافه کرد و به صورت قیچی‌وار توی سوراخ پر از سیلک امگا حرکت داد.

بعد چنددقیقه انگشتاشو از سوراخ امگا جدا کرد و انگشت خیسش و داخل دهنش فرو برد.
با طعم شیرین توت فرنگی داخل دهنش بدنش لرز کوتاهی کرد.

تهیونگ که تحملش تقریبا به پایان رسیده بود باکسرش و دراورد و کمی دیکش و پمپ کرد.
پاهای امگارو روی شونش قرار داد و خودش و روی سوراخش تنظیم کرد.

-آ..لفا عاه

با پرشدن سوراخ تنگش ناله‌ی عمیقی کرد و سرش و روی تخت فشار داد
صدای لزج بدناشون وقتی بهم برخورد می‌کرد حسابی جونگکوک و تحریک می‌کرد و باعث میشد سیلک بیشتری از سوراخش بیرون بریزه.

My pink snowflakeWhere stories live. Discover now