🆚105👹

80 9 0
                                    

🌚اربوس🌚

خندون از دو طرف صورتم گرفت و خیره به چشام با چشایی که طلایی رنگ شده بود لب زد:
میخوام تموم وجودم از حرارت تنت پر بشه...میخوام هیچ وقت یادم نره که جسمم متعلق به کیه...

لبخندی زدم و روی پیشونیش زو بوسیدم و لب زدم:
الهه ی زیبایی من...عروس شاه تاریکی ها کمترین خدمتم به حضورش میتونه همبستری باشه!

لبخندی زد و روی صورتم رو نوازش کرد و روی لبام رو بوسید و لب زد:
اما حضور گرمت بزرگترین خدمت برای این الهه ی زیباست!

تو گلویی خندیدم و روی چونه اش و گردنش رو بوسیدم و نزدیک لبای سرخش در حالی که گاهی لبام به لباش برخورد میکرد لب زدم:
اجازه دارم طعم این سرخی آغشته به شهد شیرین رو بچشم الهه ی ناب؟!

با شوق و با چشای شیطون و طلایی رنگش تایید کرد که از زیر رون هاش گرفتم پاهاش رو کمی بالا داد و بوسه هام رو سمت ترقوه اش و سینه هاش بردم.
وقتی نوک نیپلش رو میون دندون هام و لبام گرفتم و مکیدم نالید و به شونه ام چنگی زد.

بوسه هام که روی شکمش رسید نفس هاش سنگین شد و وقتی کلاهک عضو کوچولوش رو بوسیدم تکخنده ای با لذت زد که خندیدم و روی لباش رو بوسیدم و لب زدم:
لذت بردنت انرژی حیات منه شیطون کوچولوی من!

لبخندی زد و وقتی انگشت هام رو دور عضوش حلقه کردم و نوک سینه اش رو میون لبام گرفتم لباش رو گازی گرفت و آهی خفه کشید و گفت:
آه...اوم...اربوس تو فوق العاده ای...

لبخندی زدم و رفته رفته عضوش رو با شدت بیشتر مالیدم.
تا جایی که کمرش از روی تشک بلند شد و صدای ناله های کل فضای اتاق رو پر کرده بود!

لبام رو روی لبای قلوه ایش که حالا کبود تر شده بود کوبیدم و همینجوری که میخوردمشون عضوش رو پمپ میکردم.
طولی نکشید که با ناله ای جیغ مانند میون انگشت هام خالی کرد!

🆚competition with the devil👹Where stories live. Discover now