❆ 𝑹𝒐𝒚𝒂𝒍 𝑴𝒂𝒓𝒓𝒊𝒂𝒈𝒆 ❆「𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞𝐝」

ꨄحیلهꨄ

«اول از همه لطفا روی اون ستاره پایینی بزنین و ووت بدین نباتای من🥺»

....::::**•°❄❇☸❇❄°•**::::....::::**•°❄❇☸❇❄°•**::::....

یک روز مونده به مراسم ازدواج،اقامتگاه ملکه مادر....

جنی ،فنجون چینی که حاوی چای جینسینگ کوهی بود رو  از لب هاش فاصله داد و بهش زل زد
-همه چیز داره خوب پیش میره؟

اشپز با پوزخندی، سری تکون داد
-بله بانوی من ،ماده ای که گفتین رو در غذاتون هر روز میریزم

ملکه با شنیدن حرفایی که درکی ازشون نداشت، اخمی کرد:
-چه ماده ای جنی؟

جنی لبخندی زد :
-اجازه بدین، کمی بعد توضیح میدم
سپس روبه آشپز کرد:
-فردا ماده دیگه ای بهت میدم که فردا شب، هنگام مراسم ازدواج ،در نوشیدنی و غذای امپراتور بریزی، الان هم میتونی بری

آشپز تعظیمی به هر دوی اونها کرد و اونجارو ترک کرد.

-بهم نمیگی چیکار میخوای بکنی؟
ملکه با اخمی که حالا غلیظ تر شده بود، گفت

-البته ملکه من...من مدتیه به آشپز سلطنتی، دارویی میدم که در غذاهایی که برام میارن استفاده میکنه که امکان بارداری رو افزایش میده،همچنین قراره ماده ای رو به شام امپراتور در فردا شب اضافه کنه که ایشون رو متوهم و گیج میکنه.

ملکه پوزخندی زد:
-اوه...پس میخوای فردا شب باهاش انجام بدی؟ولی میدونی که تهیونگ قطعا ترجیح میده با اون امگای گستاخ انجامش بده

جنی نیشخندی زد
-درسته که اون امگا،امپراتور رو از من گرفته ملکه. ولی اون دارو همه چیز رو تغییر میده،
من به عنوان اون امگای سلطنتی کنارش خواهم بود...اون موقع، من پیش امپراتور هستم و میتونم به خواستم برسم ، اون امگا هم از امپراتور دل شکسته میشه

-پس باید منتظر اومدن نوه عزیزم و رفتن اون امگای نحس باشیم

....::::**•°❄❇☸❇❄°•**::::....::::**•°❄❇☸❇❄°•**::::....

(هشدار،اسمات داریم،اگه دوست ندارین،برین سراغ قسمت های بعدی)
«هر چند من میدونم که چقد دوستش دارین ولی فعلا خبری از اسمات تهکوک نیست🤣»

اقامتگاه فرمانده گارد سلطنتی، قصر گوگوریو...

جیمین و یونگی، از دیشب به اقامتگاه الفا اومده بودن و بعد از مشقت های زیاد، بلاخره تصمیم گرفتن که در کنار مارک کردن،رابطه هم داشته باشن ،چون هر دوشون دیگه تحمل دوری از هم رو نداشتن،پس میخواستن که تا ابد برای هم باشن و بهم گره بخورند

جیمین ،سرش رو متمایل کرد تا الفا راحت تر کارش رو انجام بده
الفا به سمت گردن جیمین رفت و شروع کرد به لیس زدن :
-هومممم،امگام چه پوست نرمی داره.