ꨄعاشقانهꨄ

750 113 19
                                    


لطفا ووت و کامنت یادتان نرود ، ممنون 💜🥺😁

....::::**•°❄❇☸❇❄°•**::::....::::**•°❄❇☸❇❄°•**::::....

شب، اقامتگاه لونا، قصر گوگوریو...

بلاخره اون دو نفر  به اقامتگاه رسیده بود و  و حالا تهیونگ از دمنوشی که کوک براش اماده کرده بود، مینوشید...

تهیونگ بعد چشیدن طعم دمنوش و توت فرنگی ها، چشماش و بست و لبخندی زد:
- هومم...طعم جالبی داره...ممنونم عزیزم
و بعد نگاهش به کیک برنجی های توی سینی خورد...

-پسر من از کجا میدونست من عاشق کیک برنجی ام؟

جونگکوک لبخندی زد:
-من از همه چیت خبر دارم تهیونگ.

تهیونگ امگاش رو تو بغلش چلوند و چونه اش رو لمس کرد:
-چطور فهمیدی اخه؟

-یادته اومده بودین شیلا؟
وقتی که بچه بودیم و با عمو اومده بودین قصر، داشتیم با هم کتاب میخوندیم که ندیمه اومده و برامون کیک برنجی اورده بود.... تو... خب تو همه اشون رو خوردی :)

تهیونگ با به یاد اوردن اونموقع خنده مصنوعی کرد:
-هه هه....میدونی اون... اون موقع خیلی گرسنه ام بوده حتما

جونگکوک سعی میکرد جلوی خنده اش رو بگیره:
-شاید... ولی تو روز بعد هم، همینکارو کردی.. (#انتقام😔)

تهیونگ، سرفه ای کرد:
-چطوره راجب یه چیز دیگه صحبت کنیم؟

جونگکوک خنده ای ریزی کرد:باشه ته

تهیونگ هم با خنده جونگکوک، خنده اش گرفت ولی خارش نامحسوسی داشت به گلوش نفوذ میکرد و حس تنگی نفس عجیبی بهش دست داد
چندبار سرفه کرد تا از این اوضاع راحت بشه، ولی اون تنگی نفس شدید تر شده بود... دستاش و به یقه هانبوکش کشید و اولین دکمه پارچیش رو اروم باز کرد... هوا زیادی گرم شده بود

جونگکوک با دیدن وضعیت تهیونگ و صورت سرخ شده و عرق کرده اش، نگران شد و بازوش رو گرفت
-ته؟ خوبی؟... صورتت قرمز شده... چت شده یهو... تهیونگ؟

سرفه های تهیونگ شدت گرفته بود، اما نخواست جونگکوک رو نگران تر كنه
-خوبم ...(سرفه)...خوبم عزیزم

ولی اون خارش شدید و گرمای عصاب خورد کن و از همه بدتر اون تنگی نفس دردناک، زیادی رو اعصابش بود و حالش رو بدتر میکرد

جونگکوک با دیدن حال خراب تهیونگ، دستش رو به یقه تهیونگ رسوند و اروم کشید پایین و با دیدن کهیر های ریز و سرخ رنگی متعجب بهشون نگاه کرد... تهیونگ به توت فرنگی حساسیت نداشت ولی... لعنت بهش اون به رزماری حساسیت نشون دادن بود!
-خدای من...

نتونست واکنش بیشترئ نشون بده و فورا دکمه های هانبوک سرخ رنگ تهیونگ و باز کرد و پیرهنش رو دراورد، باید فورا اون حساسیت رو تا بیشتر نشده بود میخوابوند

❆ 𝑹𝒐𝒚𝒂𝒍 𝑴𝒂𝒓𝒓𝒊𝒂𝒈𝒆 ❆「𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞𝐝」Where stories live. Discover now