کارکتر های فعلی:
(جونگکوک ۱۶)
(جیمین ۱۷)
_اواخر سال _2013_
"وای جیمین باورم نمیشه موهاتو این رنگی کردی. شبیه پسرای گی شدی"
"واو جی کی، چه ربطی داره. بعدشم مگه نیستم؟"
پسر مو خرمایی که سرش پایین بود و گوشی رو به جعبه های روبه روییش تکیه داده بود، سرشو بالا آورد و با چشمای درشتش نگاهی به دوستش کرد
"جیمین تو مگه گی هستی؟"
با تعجب پرسید و پسر پشت گوشی سری خم کرد و آهی کشید
"فکر کنم طول میکشه تا با کام اوت کردنم کنار بیاین"
پسر مو خرمایی با یاد آوری چند هفته پیش دوستش که پیش همه به عنوان گی جندر کام اوت کرده نگاهی به اطراف انداخت. سر خودشو گرم کرد تا مثلا سوتی ای که داده بود رو جمع کنه.
"اوه راستی جی کی! اون جعبه ها و کارتون ها چیه پشت سرت؟"
پسرک دوباره سرشو با تعجب چرخوند سمت صفحه ی گوشی
"توهم انگار یادت رفته اسباب کشی داریم"
خیلی طلبکارانه حرفشو گفت.
"عااااااو فراموش کرده بودم. کمک لازم داشتی خبر کن"
لبخندی کوچیک روی لباش نشست و از دوست مو قرمزش خداحافظی کرد.
صدای موزیکشو تا ته زیاد کرد و به چیدن وسایل ها داخل جعبه ادامه داد.〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
با احساس خفگی ما بین کارتون ها و جعبه های توی اتاقش چشماشو باز کرد. ساعتو چک کرد. دیگه وقتش بود جسم خستش رو از زیر پتو بلند کنه و برای مدرسه آماده شه.
YOU ARE READING
My oxygen
Fanfiction"وقتی دلیلی برای عشق وجود داشته باشه، زمانی که دلیلمون از بین بره، عشق هم عوض میشه. هیونگ... من بدون دلیل دوست دارم..." شخصیت های اصلی: taehyung jungkook jimin youngi (اسمات🔞)