خستم وجودم دیگه از نور میترسه ازش معذرت خواستم
من مکان امنتم؟
ولی من برای مکان امن بودنت زیادی اشتباهم...
من فقط یک اشتباه بودم و اخرش همیشه خودم نابود کردم همه چیز رو من نمیتونم مثل اونا باشم من ازادی میخوام من فقط میخوام که نفس بکشم ولی همش بیشتر از قبل خفه میشم من بودنم زیادی اشتباهه
....
به کی بگم که از خودم متنفرم به کی بگم از خودم میترسم از خودم متنفرم خیلی رقت انگیزم...
![](https://img.wattpad.com/cover/338105662-288-k302860.jpg)
BINABASA MO ANG
Hot and sweet dream... 👅VKOOK.
Fanfictionپسر کوچیکتری که روی پاهاش نشسته بود رو نگاه میکرد سرشو نزدیک اورد و لباشو مکید و اروم دست های گرمی رو روی کش باکسرش حس کرد و نیشخندی زد و رونای پسر رو مالش میداد و اروم شروع به زمزمه کرد: +خرگوش خوشگلم چی میخوای... پسر با بی تابی گفت: _لمسم کن. ...