✯𝑆𝑂𝐿𝐷 𝑬22⛓️

706 135 90
                                    

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

به صفحه‌ی گوشی که روشن و سپس خاموش شد نگاه کرد و متوجه شد که یه نوتیف واسش اومده

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

به صفحه‌ی گوشی که روشن و سپس خاموش شد نگاه کرد و متوجه شد که یه نوتیف واسش اومده. با لبخند و آگاه از اینکه اون الان یه موبایل شخصی داره گوشی رو برداشت و با فینگر پرینت بازش کرد.

توی گوشیش فقط شماره‌ی پنج نفر سیو شده بود و اسم اولین نفر همچین چیزی بود:

"Daddy"

حدس زدن اینکه تهیونگ با اعتماد به نفس تمام اسم خودش رو اینطوری سیو کرده سخت نبود. سری تکون داد و اسم رو به "Master of Irritation" تغییر داد چون قطعا تهیونگ منبع تمام رنج‌هاش بود.

پیامش یه فایل اکسل بود. یه لیست از رزومه‌ی افرادی که برای خدمتکاری اپلای کرده بودن و سوکجین همه رو با دقت خوند. براش جالب بود که اکثر اون افراد تحصیلات خوبی داشتند و حتی کالج‌های نسبتا معتبری رفته بودند. می‌تونست دلیلش رو حدس بزنه. مثل اینکه حتی فارغ‌التحصیل‌های ام‌ای‌تی (MIT) هم به خدمتکار خونه‌ی کیم تهیونگ شدن علاقه داشتند.

بعد از اینکه کارش با خوندن و بررسی کردن رزومه‌ها تموم شد شیشه‌ی نوآ رو از ظرف استریل کردن برداشت و داخلش رو با شیر گرم پر کرد. نایون حاضر و آماده پشت میز نشسته بود و منتظر بود هر چه زودتر صبحانه‌ش رو دریافت کنه.

شیشه رو برعکس کرد تا چند قطره شیر پشت دستش بریزه و وقتی دماش رو اندازه گرفت شیشه‌ رو روی میز گذاشت و به سمت گاز رفت.

+ این پنکیک عروسکی هم مال نایونی.

گفت و بشقاب پنکیک رو که با شیره‌ی افرا تزئین شده بود مقابل نایون قرار داد.

× ممنونم سوکجین، ولی چرا تو نمی‌خوری؟

به سمت نوآ رفت و بغلش کرد تا شیشه‌ش رو بده. نوآ همیشه ترجیح می‌داد روزش رو با شیشه خوردن توی بغل گرم و نرم سوکجین آغاز کنه و بجاش ناهار یه غذای سبک بخوره.

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Mar 26 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

SOLD || TAEJINWhere stories live. Discover now