فیک و مادر گرامی ■-■

1.3K 328 172
                                    

تجربه شخصی ...
داشتم فیک best of me که ژانرش bdsm
بود می خوندم بعد توی گوشی ننم بود ...
چی شد که اومدم حذفش کنم از توی پی دی اف ریدر مونده بود
مامانم که خیلی دیگه بیکار بود نشسته بود خونده بود ...
یهو دیدم مامانم اومد تو اتاقم گفت "
سارا . دخترم . عزیز مامان بیا یه کاری کن این پسرا من یه چیزایی ازشون خوندم خیلی بد بود می دونم باور نمی کنی ولی مراقب خودت باش یه وقت روت تاثیر نزارنا "
و من ناک اوت شدم
و نیم ساعت تمام داشتم توضیح می دادم اینا گی نیستن و یه سری شیپر ازینا فیک نوشتن
و بعدش ننم یه توله سگ بهم گفت و با دادن چند تا فحش ناموسی به جد ابادشون رفت ...

⌝ داستان های یک ریدر و فنفیک (: ⌞Where stories live. Discover now