رایتر با رایتر /=

649 151 41
                                    

هیچوقت فکر نمی کردم رایتر دو تا از فن فیک هایی که دیوونشونم دوستام باشن /:
و امروز که فهمیدم با یه حالت وتف عمیقی تو افق کرده بودم ):
و اما بشنوید از دعواهاشون

+ من روز در میون اپ می کنم هه
_ عهه من هر روز اپ می کنم هه هه
+ وااو ک چی الان ؟ من اینقدر ریدر دارم که روز در میون می کنم بیچاره ها تشنج نرن
_ افرین که ریدر داری ... من ندااارمع /:
واهای حالا چی کار کنم /:
بک تار موی ریدرای من به صد تای تو نمی ارزه گشاد خانم /:

+ که چی ؟ الان که چی .؟ خواستی با تعریف از ریدرات کم بودنشون رو نشون ندی ؟ برو خودتو سیا کن من با هر پارت بالا تر از دو سه کا کامنت می گیرم }=《

_ دو سه کا ؟ هه تو به زور صد تا ووت داری بعد دو سه کا کامنت ؟ 
ایده هایی که من تو هر پارت دارم باعث می شه فکشون زمین بیفته و قدرت نظر دادن رو ازشون دریغ بکنهع ]:《

+ ایده های تو ؟ تهش بگو ببینم به سابقه ۳ ساله منم میرسه ؟ برو هر وقت سه ماه دووم اوردی اجازه می دم جلوم لنگ بندازی ...

_  گوهر کی باشد چو نباشد هنر ؟ بروووو
هه ! تویی که اصن سرت نمی شه اخر جمله رو باید با فعل ماضی یا مضارع بنویسی میام چی
شر تف می دی ؟ /=《

+ من هر پارت ۳۰۰۰ کلمه ست ...

_ ۳۰۰۰ تا ؟ هوم چطوره با ۵۰۰۰ تا ۵۰۰۰ تا های من پاره بشی هوم ؟

+ اویه دارلینگ مطمئن باش از اون سه هزار تا حد اقل سی تا ریدر فهمیدن چی به چیه مثل اونایه تو نیستن که نخونده و نفهمیده الکی نظر می دن و برای سد اند می گن
"
خیییلییییی خوووووب بووووود  من کلب خندیدم ...
"

_ اره البته اگه کسایی مثل تو پیدا نشن نظر فیک بزترن یا اسکی برن و هیت بدن تا مار بقیه رو پایین بکشن ؟

+ کسایی مثل من ؟ جالبه !
تو بودی که ویکوک شیپر بودی حالا یهو رنگ عوض کردی کوکمین شیپ می کنی هیت به ویکوک می دی ب من چ ؟

_ تووو یااا چطور به کوکمین شیپر ها توهین می کنی اون ویکوک از اولشم اصلن رل نبودن که بخوان شیپ شن ! جاست فرند ...

+ جاست فرند ؟ نکنه تو با جاست فرند هات رابطه داری و می خوابی و مومنت و ست می زنی و می گی " وی آر جاست فرند " ؟

........ /:
........ /=
........ /÷

و خدا دو رایتری را که
دو ژانر متفاوت
مثلا درام با اکشن
و
یا دو کاپل متفاوت
مثلا کوکمین و ویکوک
و
یا دو نوع متفاوت
مثلا وانشات و دنباله دار فیکشن

گونه وار می نویسند بهم نیاندازد ولکن آنگاه که به نفرین ریدری نگون بخت بعد از ساعت ها عر زدن با وانشاتی بسی بسی سد اند گرفتار سازد ...
برای واژگون شدن بخت همه سد اند نویسا بلند بگو
آمیییین

هق
هق هق
فرض کنین تو رابطه ویکوک که وی تاپ هست که کلا جدی و مغرور و سرده و کیوت داستان جونگ کوک هست ...
طی یک تصادف وی مجبور میشه که عمل کنه ‌ عملش رو کی انجام میده ؟.... درست حدس زدین .... جونگ کوک !
و چی میشه طی عمل جونگ کوک نتونه به خوبی حواسش رو جمع کنه و طی یک اشتباه ( که اگه رخ نمی داد اون یه عمل خیلی سطح ابتدائی بود  ) وی مجبور میشه تا آخر عمرش روی تخت بیمارستان باشه ....
بعله ... اون فلج می شه ...
وتف دقیقا
و کوک تبدیل به تاپ میشه
و ما اینجا شاهد اشک های مرد مغرور هستیم که سختی کشیدن بیبی خودش رو می بینه و صرفا هیچ گهی نمی تونه بخوره و از خودش متنفره
و روزی که می فهمه این حادثه تقصیر جونگ کوک بوده ....
ازش متنفرررر میشه
و چه حالی به جونگ کوکی ما که این همه مدت با عشق و تمام توان از مردش که حالا بجز روی تخت و ویلچر جایی دیگه ای نمی تونه باشه ، دست می ده ؟

و می دونین تهش چی میشه ؟
هیچی ! جونگ کوک خودش رو می کشه و تهیونگ فراموشی می گیره و شاید باورتون نشه که میره یک کشور دیگه و با پیوند وضعش به حالت نرمال بر می گرده ! ازدواج می کند ...

وی وتف گویان جمع را ترک می کند
😣😢😢😢😢😢😢😢😢😢☹😢😢😢😢😢☹😢😖😖😖😖😖😖😖

⌝ داستان های یک ریدر و فنفیک (: ⌞Opowieści tętniące życiem. Odkryj je teraz