رپ مانستر و فنفیک ^-^

482 115 111
                                    

حاجی رایتر
من یک اعتراض بکنم
ینی چی که جدیدا نمی بینم که تو فنفیک هاتون
به نامجون نمی گین رپ مانستر ؟
ینی که چی ؟
به تهیونگ می گین وی
به جونگ کوک می گین کوک
به یونگی می گین شوگا
به هوسوک می گین جی هوپ
حالا
به نامجون که رسید ، خار دراوردین ؟ /=

دیدین فنفیکی یا آرمی رو که به نامجون بگه رپ مانستر یا رپمون ؟
دیدی تگ کن آیدی اون رایتر من برم دستش رو ببوسم /=

ای بابا ...
به خاطر خار این کلمه من اعتراض می کنم با رپمون پیشتاز می شم 💪

بله رپمون از اونجا که تازه پورن هاش رو دیده بود ...
بچه اش هم که تازه خوابیده بود ...
گلنارش هم که تموم شده بود ...
دستهاش رو با ضد عفونی کننده شسته و وارد پذیرایی خوابگاه می شود ...

خب باشه
قبل از اینکه در رو کامل باز کنه خواست ببنده که ناگهان
دستی میان در امد
آب دهنش را ارام قورت داده و با مردمک های لرزان به ان دست نگاه کرده
دست ارام روی لبه در بالا رفته
پایین می اید
بالا رفته
پایین می اید
بالا رفته
پایین می اید
بالا رفته

" خوشم میاد می خونی "

گاد زشت شد که این داره به در هند جاب می ده
عیح عیح ... یا مسیح

ناگه در باز شد و دست پنهان شد و جین ظاهر شد
از گوش وی گرفته و به داخل خانه پرت می کنه
وی را روی زمین انداخته و جفت پا روی پشتش چهار زانو می نشیند 

" مرتیکه کونی عوضی ... دستت به کون من رسیده هاح ؟
جواب اون بچه های بی پدر رو چی می دی ؟
شب هایی که بدون تو شیرشون دادن
شب هایی که با اشک هام پوستم خراب شدن ؟
هاه
مریتیکه کونی اون بچه برای همینه معلول بار اومدن "

رپمون مردد سرش را از روی زمین بالا اروده و به تهیونگ می نگرد
...
.....
......

" اینا بچه منن ؟ "
رپمون با تعجب پرسید

" عا ... نه اون دو تا کسخل رو استثنا ان فاکتور بگیر "
جین متاسفانه به ان دو می نگرد

به سمت انها رفته و از کون گرفته و روی زمین می اندازد
" صد بار گفتم روی مبل خرپلک بازی نکنین ... تشک هاش خراب می ره "

تهیونگ در حالیکه به دنبال پیرهنش می گردد ادای جین را دراوده که دمپایی درون صورتش فرو می رود

" تهیونگ ... این پوزیشن خوب نبود باید مبل رو هم با خودمون ببریم اینکه فقط لخت شیم تایتانیک ورس پورن بریم کمه ... باید جیمین رو اضافه کنیم ... جمن شیییییی "
جونگ کوک با وجد به موز های درون دست رپمون می نگرد

رپمون نگاهی مردد به موز های درون دستش نگاه کرده و سپس
به چشم های وحشی جونگ کوک می نگرد
موز را بالا اورده ...
به چپ می برد ... سرش به چپ می رود
به راست می برد ... سرش به راست می رود

⌝ داستان های یک ریدر و فنفیک (: ⌞Waar verhalen tot leven komen. Ontdek het nu