10 million dollars

1.1K 177 66
                                    





هیونگ، از همون اول که دیدمش فهمیدم میتونم بهش تکیه کنم. ولی نمیدونستم یه روزی میاد که من برای محافظت کردن از اون مجبور به انتخاب میشم ...امیدوار بودم که این اتفاق نیوفته ولی تهه دلم همیشه میدونستم که مهم نیست چی بشه انتخاب من همیشه اونه.


صدای کر کننده ی بوق ماشین قطع شد و یونگی منتظر خارج شدن روح از بدنش بود؛ ولی با کشیده شدنه دستش از سمت کسی رشته ی افکارش پاره شد.
به اطراف نگاه کرد. لب مرز خیابون ایستاده بود. بعد به فردی که دستشو  کشیده بود نگاه انداخت.

از تعجب ابروهاش بالا پرید. یه پسر با کاپشن کرمی و یه کیف ویولنسل گنده روی کولش که با انزجار به یونگی نگاه میکرد.

درسته، همون پسرِ توی بار، که امروز سومین بار بود که سر راه یونگی سبز میشد. مثل یه جور عجل معلق؛یا مثلا یه شیطان خوشگل که میخواد وسوسش کنه که گند بزنه به زندگیش. 

«هی! مشکلی نیست اگه بخوای بمیری. من درک میکنم، ولی حواست باشه خودتو جلوی چه ماشینی میندازی. اون بدبختی که kia (میشه گفت ارزون ترین ماشین توی کره ) سوار میشه، فلاکت بیشتر نمیخواد و جدی میگم نمیتونه پول بیمتو بده. »

بعد با دست به اونور خیابون اشاره کرد.

« ببین اون هیوندا واقعا برای کشتن ساخته شده و حاظرم قسم بخورم صاحبش جیرینگی پول بیمتو با یه کارت کشیدن میده. فقط، میگم یه بدبختو بدبخت تر نکن و بعدش وقتی میتونی با یه ماشن باحال بمیری چرا باید با یه ارزون قیمتش خودتو بکشی.»
و بعد شونشو بالا انداخت

اون پسر فکر میکرد یونگی میخواد خودشو بندازه جلوی ماشین ( در حالی که نمیخواست ). ولی بازم سعی نمیکرد منصرفش کنه. برعکس داشت براش از طرز بهتر کشتن خودش کنفرانس میداد. این دیگه چه نوعش بود؟ پشت سر هم حرف میزد و بهش اجازه نمیداد یه کلمه هم بگه فقط کاش برای یه ثانیه دهنشو میبست

«تموم نشد ؟ »
یونگی بی حوصله وسط حرفش پرید

پسر اول خشک شد و بعد لبخند زد
«اوه زیاد حرف زدم»
دستشو تو موهاش برد و چشماشو ریز کرد

«معمولا اینجوری میشم. ها ها !!خلاصه ی حرفم اینه که...»
یه نگاه به سر تا پای یونگی انداخت و حرفش قطع شد

«تو واسه مردن زیادی جذابی. اگه خواستی خودتو خلاص کنی، قبلش بیا با هم خوشبگذرونیم. به هر حال من دیگه میرم و اینکه تو انتخاب ماشین بیشتر دقت کن»

𝐕𝐢𝐬𝐢𝐨𝐧𝐚𝐫𝐲 | yoonminWhere stories live. Discover now