| Chapter 25

299 88 48
                                    

25 | رقص کاغذی

بازی ها و مسابقه ها شروع شد و هر تیم استراتژی خاص خودش رو داشت و انجام میداد. تن و جانی هم با جهیون و تیونگ به همراه بچه هاشون، ریور و بلو هم تیمی بودن. تن با فشار دادن بازوی جهیون اون رو وادار کرد تا چیزی بگه و پیش تیونگ خودی نشون بده ولی جهیون ترجیح داد سکوت کنه... تن می دونست که جهیون توی این بازی ها و هر چیزی هوش و ذکاوت خاصی داره.


اما تنها چیزی که دامن گیر جهیون بود، نگرانی بود... بسیار نگران تیونگ بود و گمان می کرد که تیونگ در رابطه با حالش به اون دروغ گفته و می دونست اگه اتفاقی برای تیونگ بیوفته نمیتونه خودش رو ببخشه.


تیونگ اروم کنار گوش جهیونی که کنارش نشسته بود،گفت:

"خوبی؟؟؟ میخوای بازی نکنی؟"


جهیون با ابروهای درهم گره خورده زمزمه کرد:

"اره خوبم..چرا؟ مشکلی پیش اومده؟"


"این سوال من بوداا.. به هر حال، من میتونم با بهونه ای از شرکت توی مسابقه معاف کنم.. خسته شدی؟ یا مشکلی هستش؟"


جهیون بهونه اورد:

"نه مشکلی نیست..فقط داره گرمم میشه"


تیونگ با نگرانی گفت:

"میدونم که امروز، روز استراحت تو بود"


جهیون آه خفه ای کشید و به روی تیونگ لبخندی پاشید.

"چهار ساعت زمانی نیستش،تیونگ! همچنین من خودم دوست دارم مدتی رو با هر دو تای شما بگذرونم"


تیونگ به عنوان پاسخ، فقط سر تکون داد. به مجری مسابقات که داشت پشت تریبون سخنرانی می کرد گوش فرا دادن.


هر خونواده قرار بود بازی ای رو انجام بدن. بازی ای که رقص کاغذی نام داشت(همون بازی ای هستش که قبلا لوکاس بود،فک کنم توی دریم پلن ویشن وی انجام داده بود...اینجا اسمشو من رقص کاغذی گذاشتم) تیونگ و جهیون هیچ کدوم مشکلی نداشتن فقط یکمی تردید داشتن، خصوصا تیونگ.


بازی سختی نبود از نظرشون... فقط باید دو نفر روی کاغذ وامیستادن و با گذراندن هر مرحله کاغذ کوچیکتر میشد و اگر یه نفر از زوجین از روی کاغذ میوفتاد یا به عبارتی پاش از کاغذ بیرون میزد، از بازی بیرون میرفتن.البته به این صورت بود که اهنگ پخش میشد و با اهنگ باید میرقصیدن و با متوقف شدن اهنگ، هر دو نفر روی کاغذ می ایستادن.

Lavender [Jaeyong] | completeWhere stories live. Discover now