قاچ اول|گاز اول¹

3.3K 935 522
                                    

همه‌چیز نه در یک شب پاییزی، بلکه توی یک روز خوش‌آب‌وهوای بهاری شروع شد.

وقتی که پارک چانیول، وسط جمع دوست‌هاش روی چمن‌های تازه‌کوتاه‌شده‌ی محوطه‌ی دانشکده نشسته بود و با تمام قوا، آب‌نبات‌چوبی توت‌فرنگیش رو مک می‌زد.

ـ ظاهرا آفتاب از غرب طلوع کرده که پارک چانیول امروز علافی و ولگردی رو کنار گذاشته و اومده دانشگاه.

کریس درحالی‌که ساقه‌ی سبز باریکی رو می‌جوید با بی‌خیالی گفت و جونمیون که روبه‌روش دراز کشیده بود و داشت توی گوشیش، قیمت‌های جدید گیتار الکتریک رو چک می‌کرد نیشخند زد.

ـ نه رفیق. شک نکن باباجونش تهدیدش کرده که یا درزهای کونش رو می‌دوزه و میاد دانشگاه یا موتور جیگرش رو می‌فرسته سینه‌ی قبرستون.

صدای خنده‌ی دو تا پسر جوون با قهقهه‌ی سی‌ال که داشت موهای فرفری ییشینگ بیچاره رو با سنجاق‌سرهای کیتی‌ش جمع می‌کرد، قاطی شد ولی حتی یه چروک عصبانی هم روی صورت بشاش چانیول نیفتاد.

ـ نوچ! حتی اگر بابام موتورم رو بفرسته قبرستون ماشین‌ها، فکر کردین جورکردن یه موتور دیگه واسه من سخته؟

همون‌طور که آب‌نباتش رو توی دهنش این‌ورواون‌ور قل می‌داد، نگاه شرارت‌باری به کریس و جونمیون انداخت و چشمک زد.

ـ هیچ‌کس نمی‌تونه من رو تهدید کنه رفقا، چون من خودم تهدید جهانی‌ام.

سکوتی که توی جمع پنج‌نفره‌ی دوست‌ها حاکم شد، نشون از موافقت همگانیشون داشت که البته چند ثانیه بعد، با صدای آروم تنها بتاشون، ییشینگ، شکسته شد.

ـ پس چی شده که یه‌هویی اومدی دانشگاه؟

دوباره جونمیون با زبون نیش‌دارش وسط پرید.

ـ لابد حوصله‌ش از یللی‌تللی خارج از دانشکده سر رفته، حالا اومده به یللی‌تللی داخلی بپردازه.

گوشه‌ی لبش رو با تمسخر کج کرد و ادامه داد: لعنتی این‌قدر قیافه‌ت واسه اهالی دانشگاه ناآشناست که هر کی رد می‌شه با تعجب نگاهت می‌کنه.

چانیول نیشخند پررنگی زد.

ـ بخش اول حرفت درسته جونی ولی بخش دومش...

آب‌نباتش رو با صدای بلندی از دهنش بیرون آورد و با یه حالت مثلا کاریزماتیک، چشم‌هاش رو برای دوستش خمار کرد.

ـ چون قیافه‌م جذاب و جیگر و خاصه، این‌جوری نگاهم می‌کنن. دلبر دانشگاه رخ نشون داده، طبیعیه که نگاهشون روم بمونه.

ـ اوهوم راست می‌گی.

ادای عق‌زدن جونمیون و سی‌ال و حتی کریسِ خسته، تایید مظلومانه‌ی ییشینگ رو سرکوب کرد و باعث شد روح چانیول، از این نوازش و سایش پشت‌سرهم، ترک بخوره.

The Green AppleWhere stories live. Discover now