𝑷𝒂𝒓𝒕 4 : forgetfulness

65 9 22
                                    

پارت چهارم

( فراموشی )

مهی پشت صحنه ایستاد و همون لحظه که فیلمنامه رو باز کرد مرور کنه ، قسمت فیلمبرداری مهی رسید .

مهی شوکه شد .برای اون روز حتی نتونسته بود داخل فیلمنامه رو ببینه ولی با این حد عزمش رو جذب کرد و شروع کرد ...

صحنه فیلمبرداری

مهی : بفرمائید آقای چان اینم پرونده ایی که خواسته بودید .

چان : پرونده تکمیله ؟ کم و کسر که نداره ؟

مهی : نه ... فقط نامه  ...

مهی فراموش کرد چه نامه ایی باید میگفت همون لحظه هم کارگردان کات داد. دوباره  از اول شروع کردن.

مهی دیالوگ چندین جارو فراموش کرده بود . در آخرین کات سوا پوزخند زد و شروع کرد به ...

سوا : آقای هانگ به نظرتون در انتخاب مهی برای بازیگری اشتباه نکردید؟

کارگردان هانگ: نه خیلی هم درست انتخاب کردم

مهی : متاسفم آقای هانگ

کارگردان هانگ : نه متاسف نباش ، همگی استراحت کنید و مهی یکم تمرین کن شروع کنیم و خانم سوا  عجله نکنید شما خودتون هم برید تمرین کنید تا مشکل نباشه

سوا با حرص بله حتما رو زیر لب گفت و به سمت اتاق گریم خودشون رفت .

اتاق گریم سوا با بازیگر مین( همان نقش چان در فیلم ) یکی بود و اتاق گریم جیمین و مهی یکی بود
مهی به سمت اتاق گریم خودشون راهی شد فیلمنامه رو روی میز پرت کرد و هووف کشید که ...

جیمین که به گوشی نگاه میکرد درجا لب به سخن باز کرد  :
یکم با ملایمت رفتار کن

دختر که خیلی شوکه شده بود سریع به پشت سرش نگاه کرد با دیدن جیمین با لکنت گفت:
ش . . . شما . . . اینجا . . .اینجا چیکار میکنید ؟

جیمین گوشی رو خاموش کرد و رو میز شیشه ایی جلوی کاناپه گذاشت دست به جیب بلند شد .

جیمین : خب کارگردان این اتاق رو اتاق گریم و آماده شدنمان قرار داده.

مهی : آخه من و شما؟ تو این اتاق ؟ اونم باهم ؟ نه نمیشه عمرا

جیمین : خانم کانگ بهتره اول به فیلمنامه نگاه کنید بعد .

مهی : خودم میدونم پس نیاز نیست شما بگید .

جیمین : باشه پس . . . فقط زود نگاه کن چون امروز دیر کردی و عقبی.

مهی از شنیدن حرف های جیمین شوکه شد و برای اینکه نفهمه واقعا دیر کرده بود ...

مهی : اصلا . سر موقع اینجا بودم

the last sequenceOnde as histórias ganham vida. Descobre agora