𝑷𝒂𝒓𝒕 11 : 𝑷𝒂𝒊𝒏 𝒌𝒊𝒍𝒍𝒆𝒓

33 3 2
                                    

پارت یازدهم

( ضد درد )

کارگردان بعد از کات دادن باعث شد مهی از شدت آسودگی نفس عمیقی بکشه .

جویی زود به طرف دختر رفت تا کمکش کنه مطمئن بود که الان مهی به شدت داره درد میکشه چون چندین ساعت بود که کفش پاشنه بلند پاش بود و جیکش در نمی اومد .

جویی : مهی ! حالت خوبه ؟؟؟

مهی : اصلا . تو بگو یه کوچولو ،دارم از درد میمیرم. دیگه نمیتونم این کفش های فاکی رو بپوشم

جویی : درست وایسا .

جویی خم شد و کفش های مهی رو در اورد و بابِت بهش داد.

مهی : ممنون .

جویی : خواهش میکنم .

جیمین زود تر از دختر به اتاق گریم رفته بود و میکاپ آرتیست ها در حال ترمیم گریم جیمین بودن که مهی با دست انداخته بر شونه جویی وارد اتاق گریم شد .

جیمین از توی آیینه به دختر نگاه کرد و شوکه شده بهش زل زده بود .

لیا : چیشده ؟؟

جویی : هیچی .

لیا : خانم کانگ چی شد یهویی؟؟

مهی با خنده ایی که پر از درد بود گفت :
هیچی چیزی نشده

بعد از نشستن مهی ، جویی مشغول ماساژ دادن بود که
جیمین با دیدن اون صحنه و قیافه در هم فرورفته دختر بلند شد و کمپرس آب گرم رو آورد و به جویی داد .

جیمین : اینو ببند به مچ پاش .

جویی : ممنون ولی با ماساژ زود بهتر میشه

جیمین با صدای یکم بالا گفت :
ماساژ نده و فقط اینو با نوار پارچه ایی ببند .

جویی  که از با صدای بالا رفته جیمین شوکه شده بود  چَشمی گفت و همان کار رو انجام داد .

دردِ مهی داشت کمتر و کمتر میشد ولی با فکر اینکه قراره دوباره اون کفش ها رو بپوشه باعث میشد کل بدنش درد بگیره و اشک بریزه .

ناگهان تو این فاصله در اتاق گریم زده شد و یونا هِیر استایلیست سوا سریع با نفس نفس زنان وارد اتاق شد و تعظیمی کرد .

یونا : ببخشید بدون اجازه وارد شدم مجبور بودم

جویی : با چه حقی اومدی اینجا؟

مهی : جویی !! یکم آروم بگیر

جویی : آخه خودت که ...

مهی سریع ادامه داد :
وایسا بشنو بعد 

یونا ممنونمی رو زمزمه کرد و  از توی جیبش چند عدد نوار کاغذی طور در اورد و به سمت مهی گرفت .

مهی : اینا چیه ؟

یونا : چسب ضد درد هست اگه جایی درد میکنه و شدت میگیره اینو به اونجا بچسبون

مهی : واقعا !؟؟

یونا: آره .به خاطر همین سریع اومدم تا کسی نبینه
نتونستم ببینم درد میکشی

مهی : واقعا ممنون

یونا : خواهش میکنم بلدی بچسبونی؟

مهی : من که نه

تمام افراد اونجا گفتند نه جز جیمین  که در ادامه گفت که من انجام میدم .

یونا : خوبه ،تو دستتون باید گرم کنید و آروم به اون محل بچسبونید

جیمین باشه ایی گفت و چسب ها رو گرفت و یونا با احتیاط از اتاق بیرون رفت

جیمین جلوی کاناپه ایی که دختر نشسته بود نشست و چسب رو با دستش گرم کرد و آروم به مچ پای دختر چسبوند.

لیا و جویی متعجب از اینکه جیمین میدونست کجای دختر درد میکنه و دقیقا کدوم محله شوکه شده بودن .

جیمین بعد از چسباندن چسب ها  کمپرس آب گرم رو رو پاش گذاشته و گفت :
بزار بیشتر باشه تا دردش احساس نشه

مهی که از خجالت حرفی نمی زد و با سر تایید کرد

جویی: مهی پات چطوره ؟؟

مهی : خیلی بهتر شد

جیمین : با این حال زیاد فشار نیار

مهی : سعی میکنم

لیا که مات و مبهوت مونده بود نگاهش بین جویی و مهی و جیمین می چرخید  .

زمان برداشت دوباره رسیده بود و میکاپ آرتیست ها همگی پایین رفته بودن ، جیمین و مهی تو اتاق بودن .
جیمین به سمت دختر رفت .

جیمین : گفت چطوره ؟؟درد داری ؟؟

مهی : خب نه اصلا

جیمین : پس اینطور ،من میرم پایین.

مهی : باشه ، میشه از پایین جویی رو بگید بیاد بالا؟؟

جیمین : برای ؟؟

مهی : هیچی نیاز نیست.

دختر کفش های پاشنه بلند رو برداشت و با پوشیدن بابِت جلو تر از جیمین به راه افتاد .

دختر سر صحنه با حرکت سر از یونا تشکر کرد واقعا کار اون چسب ها عالی بود یه کوچولو هم درد نداشت .

the last sequenceWhere stories live. Discover now