پارت دهم
( صحنه فیلمبرداری )
سوا که همش داشت مهی رو دید میزد ، نزدیک دختر شد و گفت :
از الان پیر زن شدی !؟؟ نُچ نُچ نُچ نُچ مهی به این زودی پیر زن شدهسوا بلند خندید و دوست هاش و میکاپ آرتیست هاش هم به دنبال دختر بهش خندیدن و در ادامه روبه جویی کرد و گفت :
برای این مادر بزرگه یه عصا تهیه کنید تا راحت باشه .سوا و کناردستیاش با خنده از اونجا دور شدن .
جویی جلوی پای دختر نشست و گفت:
اصلا بهشون محل نده و خودت رو ناراحت نکن .مهی با سر تایید کرد و برای هشتمین بار دیالوگ ها رو مرور میکرد و با خودش تکرار میکرد .
نوبت صحنه دختر که شد کفش ها رو پوشید و آماده فیلمبرداری شد ...
کارگردان هانگ : نور ، صدا ، اکشن ...
پارک ( سرمایه گذار) با چند کاغذ به طرف اتاق رئیس شرکت داشت حرکت میکرد . سوجی (مهی ) جلوی در اتاق نگهشون می داره.
سوجی ( مهی ) : یه دقیقه آروم باشید . بیایید بشینید تا جلسه رئیس هان تموم بشه .
پارک : چه نشستنی؟؟ خودت جزو اونایی برو کنار .
پارک دستش رو بلند کرد برای زدن سوجی که ...سولی از اتاق جلسه اومد بیرون و گفت :
اینجا چخبره ؟ صدای هر جفتتون تو جلسه پیچیده.سوجی : خانم ایشون ناگهانی اومدن و اعتراض دارن به قراردادی که نوشتیم
سولی : شما ساکت !
نایون خنده ایی کرد و ادامه داد :
ما اومدیم اینجا چون قرار داد مشکلی داره و درست نیست و طبق چیزایی که حرف زدیم پیش نرفته .سولی: خب پس بفرمائید اتاق من تا در موردش حرف بزنیم .و شما خانم . . . چی بود اسمت !؟ آها سوووجییی!!! سه تا قهوه بیار .
سوجی پوفی کشید و آرام چَشمی رو زمزمه کرد و رفت سراغ آماده کردن قهوه .
قهوه های آماده شده رو به اتاق سولی برد و گفت:
نوش جانسولی : راستی ۵ تا قهوه به همراه یک لیوان آب هم به اتاق جلسه ببر .
سوجی با چِشم های خونی چَشمی رو گفت و از اتاق بیرون رفت و و بعد چند دقیقه با قهوه ها رو آماده کرد و به سمت اتاق جلسه داشت میرفت .
خود مهی داشت از درد میسوخت و پاش به حد شدید درد میکرد و به زور سر پا ایستاده بود فقط میخواست اون سکانس تموم بشه و بعد نفسی بکشه و بره استراحت کنه .
سوجی در اتاق جلسه رو زد وارد شد قهوه ها رو جلوی تک تک سرمایه گذار ها و رئیس شرکت ها گذاشت.
پارک هه بعد از ورود سوجی به اتاق با نگاه هیزش افکار مضخرفی در ذهن داشت .( پارک هه جزو نقش منفی فیلمبرداری هست )
ته سونگ ( رئیس شرکت پیول ) : موقعیت دقیق زمین ها با متراژشون رو میشه بگین ؟
رئیس هان : خانم سوجی ! میشه اون پرونده و اون نقشه ایی که بهتون دادم رو بیارید ؟
سوجی : بله رئیس .
سوجی پرونده و نقشه رو به اتاق جلسه برد .
رئیس هان : ببینید اینجا کل فضای زمین هست و ۳۰۰ هکتار هست و ...
ته سونگ : با خریدن این زمین چه سودی برای ما و همچنین برای شما داره ؟
رئیس هان : موقعیت این زمین با زمین های دیگه فرق داره و در حومه شهر قرار داره و مورد دید همه و رفت و آمد هست و بعد از ساخت و بنا سود زیادی از اون زمین خواهید برد.
وکیل پارک هه در حال ضبط تمام حرف های جلسه بود که سوجی متوجه شد و عکس هایی از صحنه ضبط کردن اون مردک گرفت .
ته سونگ : درسته اگه مهندسی و عقلانی بنا بشه بهترین ساختمان تو منطقه کانگنام میشع .
رئیس هان : درسته .بازم عجله ایی نیست میتونید فکر کنید و بعدا جواب قطعی رو بگید .
ته سونگ : حتما حتما جلسه خوبی بود .
رئیس هان : ممنون
جلسه تمام شد و همه از اتاق جلسه بیرون رفتند .
سوجی : رئیس هان !! رئیس هان ؟ یه دقیقه
رئیس هان : بله چیزی شده؟
سوجی: نه یه چیزی هست که باید خصوصی به شما بگم .
رئیس هان: حتما
رئیس هان رو به بقیه کرد و گفت: شما میتونید برید.
سوجی بعد از رفتن همه معذرت خواهی کرد و نزدیک گوش رئیس هان شد و گفت :
میشه به یه جای خلوت تر و بدون دوربین بریم؟چیزی هست که باید مخفیانه بگم !رئیس هان قبول کرد و به طرف پشت بوم شرکت رفتند .
سوجی : معذرت میخوام که تا اینجا کشوندم
رئیس هان : چیزی شده ؟؟
سوجی عکس هارو به رئیس هان نشون داد .رئیس هان متوجه قضیه شد
سوجی : وکیل پارک هه نمیدونم برا کی کار میکنه ولی کل صدا هارو ضبط میکنه و قرار داد ها رو دست کاری میکنیه. این چند روزه هم هر چی قرار داد
داشتیم بعد از وکیل پارک هه خودم چک کردم و بعد دادم ولی اونایی که به دست من نرسیده مستقیم به دست سرمایه گذار ها رسیده و قرار داد رو به هم زدن.رئیس پارک : یه نسخه از این عکس ها برام بفرست و مواظب عکس ها باش و نزار کسه دیگه ایی جز من و تو از این قضیه بویی ببره
سوجی : چشم رئیس
کارگردان هانگ : کاتتتتت . بینظیر بود . همگی برید تا یک ساعت دیگه برای برداشت بعدی آماده بشید .
YOU ARE READING
the last sequence
Romanceموضوع : سکانس آخر ( جیمین) ژانر: رمنس ، درام ، فلاف ، بوی ×گرل شخصیت اصلی : پارک جیمین و کانگ مَهی وضعیت آپ : در حال آپ کردن تک تک پارت ها خلاصه داستان : مهی یک بازیگر تازه وارد هست و دنبال کار میگشت ، برای مدت طولانی نمی تونست کار پیدا کنه به خ...