پارت نهم
(شروع درد مچ پا)
دختر با دیدن جیمین جلوی آینه اونم با بالا تنه لخت هینی کشید و زود در اتاق رو بست.
جیمین بدون اینکه یادش بیاد لخته به سمت در رفت و باز کرد و گفت :
صبحت بخیر ، پات چطوره ؟مهی برای پاسخ بهش که بی ادبی نباشه به سمتش چرخید و تشکر و تعظیم کرد بعد با چشمان گرد شده خیره شد به بالا تنه خوش تراش و خوش فرم جیمین .
جیمین بعد متوجه شد که بالا تنه اش لخته خنده ایی کردم و دستی به موه اش کشید و داخل اتاق رفت وبعد از چند دقیقه بیرون اومد و با دیدن دختر که کنار در خروجی ایستاده بود جلوتر رفت و ...
مهی : سلام صبحت بخیر
جیمین : سلام صبح تو هم بخیر . پات چطوره ؟
مهی : خوبه ، میشه در رو باز کنید ؟ دیگه باید برم .
جیمین : کجا بری؟؟ بمون چیزی بخوریم و بعد باهم بریم سر فیلمبرداری.
مهی : نه خب یه سر باید برم خونه بعد
جیمین : خب بمون صبحونه بخوریم ببرمت خونه
مهی : نه ممنون تا الان زیادی باعث دردسرت شدم بابت تمام کمک ها ممنون .(همراه با تعظیمی کوتاه)
جیمین : چیزی نبود ولی خواهش میکنم بمون
مهی : آخه....
جیمین : آخه نداره
جیمین دست دختر رو گرفت و به سمت آشپزخانه برد صندلی رو کشیدم و دختر رو نشوند .
جیمین : چی میخوری آماده کنم ؟
مهی : هیچی . میل ندارم .
جیمین : هیچی که نمیشه .
جیمین بدون اعتنا به دختر شروع به آماده کردن صبحونه کرد چند تکه سوسیس کوکتل با چند تکه بیکن و تخم مرغ آماده کرد به همراه رولت تخم مرغ و روی میز گذاشت .
جیمین : نوشیدنی چی میخوای؟؟
مهی: فقط یک لیوان آب.
جیمین دید اینطور نمیشه ، هم برای خودش و هم مهی قهوه درست کرد و با یک لیوان آب روی میز گذاشت و نشست .
مهی ممنونمی رو زیر لب زمزمه کرد . جیمین ظرف حاوی غذا رو مقداری جلو دختر هل داد .
جیمین شروع کرد به خوردن غذا ناگهان متوجه شد که مهی هنوز هیچ چیزی نخورده
جیمین : دوست نداری ؟
مهی : چرا ؟ خیلی دوست دارم . ممنون
جیمین : پس چرا هیچ چیز نمی خوری؟
مهی : خیلی بهتون زحمت دادم این شرمنده ام میکنه
CZYTASZ
the last sequence
Romansموضوع : سکانس آخر ( جیمین) ژانر: رمنس ، درام ، فلاف ، بوی ×گرل شخصیت اصلی : پارک جیمین و کانگ مَهی وضعیت آپ : در حال آپ کردن تک تک پارت ها خلاصه داستان : مهی یک بازیگر تازه وارد هست و دنبال کار میگشت ، برای مدت طولانی نمی تونست کار پیدا کنه به خ...