part 10

1K 140 14
                                    

تو رستوران چینی نشسته بود که یکی از افرادش مقابلش نشست و بهش خبر داد که تو خونه جونگ کوک هیچی پیدا نکردن
با عصبانیت میز و بلند کرد و طرف دیگه انداخت

همه مردم شوکه شده بودم و با ترس بهم نگاه می‌کردن
صاحب رستوران دور از همه وایساده بود و داشت نگاه میکرد چون جرات نداشت جلو بره و چیزی به مرد بگه

بیول انگشتش و جلوی صورت پسر جوون تکون داد و گفت: شماها حیوون های بی مصرف دارید میگید مینگی جونش و بخاطر یه خونه بی‌ارزش به خطر انداخت

یقه پسر جوون و گرفت و محکم تکونش داد: مینگی تا آخرین لحظه عمرش حاضر نشد بگه چی تو اون خونس اون وقت تو داری میگی هیچی تو اون خراب شده نیست؟

سیلی محکمی به پسر زد و باعث شد رو زمین بیوفته
کراواتش و درست کرد و گفت: دوباره بگردید ، هر جا رو که میتونید بگردید ، اون خونه خالی نیست

پول غذاش و رو میز انداخت و از اونجا خارج شد


__________________________________________________________


جونگ کوک تو ماشین نشسته بود و داشت از سرکار برمیگشت
تو راه چند دست لباس و غذا خریده بود
با لبخند به وسایل نگاه مرد و صدای آهنگ و بیشتر کرد اما به محض اینکه خواست با آهنگ مور علاقش همخونی کنه گوشیش زنگ خورد

ماشین و کنار زد و گوشی و که یه شماره ناشناس روش افتاده بود جواب داد: بله؟

_ ‌جئون عوضی خودتی؟

جونگ کوک با اخم از صدایی که تا حالا نشنیده بود و اون پ اینجوری صدا میزد گفت: تو کی هستی؟ من می‌شناسمت؟

_ احمق ، مینگی ام همون کسی که .....

جونگ کوک با عصبانیت گفت: همونی که آدم هات و فرستادی خونم باور کن اگه پیدات کنم ......

مینگی حرفش و قطع کرد و گفت: یه لحظه ساکت شو ببین چی میگم ، کسی که دنبال اون حیوون هاست الان بیوله ، اون براتون آدم فرستاده بود و دوباره هم میفرسته تا اون حیوون ها رو پیدا نکنه بیخیال نمیشه

جونگ کوک دستش و مشت کرد و گفت: توی عوضی راجب اون حیوون ها بهش گفتی نه؟

مینگی پوزخندی زد و گوشی و قطع کرد و گذاشت جونگ کوک با تفکرات خودش سر کنه

اما یه چیزی که خیلی معلوم بود این بود که باید بیشتر از اون ها مراقبت میکرد
اما نمیدونست چجوری



___________________________________




وسایلی که خریده بود و تو خونه گذاشت و به سمت جایی که مینگی ازش حرف میزد رفت
نمی‌خواست اون مرد و ببینه نمیدونست قراره چه نقشه ای سوار کنه اما همیشه بهتره از نقشه دشمنات خبر داشته باشی
مخصوصا دشمنی که اینجوری دوست داره نابودت کنه

आप प्रकाशित भागों के अंत तक पहुँच चुके हैं।

⏰ पिछला अद्यतन: Oct 20, 2022 ⏰

नए भागों की सूचना पाने के लिए इस कहानी को अपनी लाइब्रेरी में जोड़ें!

Kookv Icy Eyes जहाँ कहानियाँ रहती हैं। अभी खोजें