No.963
A Chanbaek Story by Green.شور و هیجانی وصف نکردنی میون اون پسرهای جوان موج میزد و علاوهبر تشویق تماشاچیهای اندک، صدای کشیدهشدن چرخهای اِسکیتبورد، روی زمینِ یخزده به گوش میرسید.
نفر اول از مانع رد شد، نفر دوم، نفر سوم و کسی که روی مچبندش شمارهی نهصدوشصتوسه حک شده بود، باعث به صدا دراومدن سوت نهایی شد؛ به علت مصدومیت!
تمامی پسرها با عجله دورش جمع شدن و امدادگری که برای اون لحظه حاضر شده بود، با جعبهی کمکهای اولیه به سمتش رفت.
-حالت خوبه نهصدوشصتوسه؟
یکی از پسرها با لهجهی بریتانیایی ازش پرسید و اون فقط تونست بعد از فشردهشدن مچ پاش و تحلیل لهجهاش، با فریاد بگه:-من باید به پرواز لعنتیام برسم! باید برای کریسمس برگردم خونه.
معمولا آدمها موقع درد به زبان مادریشون صحبت میکنن و هیچکس جملهی کرهایش رو متوجه نشد، پس بدون هیچ آیندهی نگریای، با وجود ترافیکهای سنگین لندن، به بیمارستان منتقلش کردن.
برای پرواز به سمت خونه، زیاد از اندازه دیر شده بود.🛹🛹🛹🛹🛹
-باور کن که کارهات مسخرهست. تو چقدر میتونی بیفکر باشی؟
جونگسوک، پسرخالهی عزیزش، با لحن سرزنشگری بهش گفت و چانیول فقط تونست چشمهاش رو بچرخونه.مسکنها مچ آسیبدیدهی پاش رو بیحس کرده بودن اما نمیتونست قدم از قدم برداره، چه برسه به اینکه خودش رو به فرودگاه برسونه تا حداقل پرواز بعدی رو از دست نده.
-الان نزدیک کریسمسه. حتی فکر نکنم پرواز لحظهی آخری ارزونی هم پیدا کنی. تلاش میکنم نصف پول بلیتت رو از اِیرلاین پس بگیرم.
با شنیدن عبارت "پس گرفتنِ پول" چانیول تونست نفس راحتتری بکشه و با تردید، خواستهی بعدیاش رو بیان کنه.
-میتونی برام یه کاری کنی...؟
با گزیدن لبش زمزمه کرد و تصور اخم جونگسوک بعد از شنیدن اون جمله اصلا براش سخت نبود.-و اون چیه؟
-برای این همه شب هتل پول ندارم...یعنی عملا پولهام تموم شد.
-چی باعث شده فکرکنی میتونم برات پوند بفرستم چانیول؟ اون هم توی این شلوغیهای آخرسالی...
-من که همیشه پسات میدم جونگسوک! مثل احمقها باهام رفتار نکن. بعدشم درخواستم پول نبود...
با لحن کلافهای گفت و موبایل رو به دست چپش منتقل کرد تا خستگیاش در بره. حس میکرد کمرش هم توی اون شرایط گرفته چون ثابت موندن پاش، روی تخت ناراحتِ بیمارستان واقعا داشت اذیتش میکرد.
-خواستهاتو بگو!
![](https://img.wattpad.com/cover/330151287-288-k947812.jpg)
YOU ARE READING
No.963
FanfictionGenre: Romance, Slice of life, Drama Couple: Chanbaek Writer: Green #Completed 🛹🛹🛹🛹🛹 پارک چانیول توی سفر تفریحیاش به لندن، نزدیک تعطیلات کریسمس بر اثر یه سانحه گیر میوفته و برگشتن به "خونه" براش غیرممکن میشه. ممکنه این اتفاق، پیشآمدهای بزرگ...